- تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه می توان به عنوان یک طراح حرکت استخدام شد، یا برای ساختن یکی از موفق ترین استودیوهای طراحی حرکت در جهان چه چیزی لازم است؟ رایان هانی، یکی از بنیانگذاران باک، در آخرین قسمت از پادکست مدرسه حرکت، به این سوالات - و بیشتر - پاسخ می دهد.
- متن مصاحبه رایان هانی با جوی کورنمن از SOM
تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه می توان به عنوان یک طراح حرکت استخدام شد، یا برای ساختن یکی از موفق ترین استودیوهای طراحی حرکت در جهان چه چیزی لازم است؟ رایان هانی، یکی از بنیانگذاران باک، در آخرین قسمت از پادکست مدرسه حرکت، به این سوالات - و بیشتر - پاسخ می دهد.
مهمان ما در قسمت 74 پادکست مدرسه حرکت، شرکت رایان هانی او اوج استودیوهای طراحی حرکت، باک را تأسیس کرد، و امروز به عنوان مدیر خلاق آن، نظارت بر "جمعی از طراحان، هنرمندان و داستان نویسان" را بر عهده دارد که با مشتریان در صنایع تبلیغات، پخش، فیلم و سرگرمی و همچنین سازمان های غیرانتفاعی مانند کار می کنند. الکلی های گمنام، کودکان و نوجوانان، و کتاب های خوب:
باک که " استودیوهای طراحی حرکت هاروارد " در نظر گرفته می شود، یک شرکت تولید خلاق برنده جایزه و طراحی محور است که دفاتری در لس آنجلس دارد. بروکلین و سیدنی؛ رایان 15 سال پیشکسوت طراحی و تولید محتوا است که از طرف گوگل، اپل، فیس بوک، کوکا کولا، نایک، مک دونالد و... کارهای خلاقانه و به یاد ماندنی تولید کرده است. در قسمت امروز، رایان با جوی در مورد صنعت طراحی حرکت، توسعه استودیوی خود، آنچه که باک در کاندیداهای شغلی بالقوه به دنبال آن است، فرهنگ شرکت، و چگونگی تأثیر خلاقیت و همکاری - و تحت تأثیر - محل کار باک صحبت می کند: جایی که آنها "هر روز تلاش کنید تا محیطی را ایجاد کنید که فرهنگ تعالی را پرورش دهد،متحرک من یک جورهایی از طریق Rolodex خود از تمام افرادی که در جهان می شناختم، آنها را استخدام کردم تا کارهایی را انجام دهند که قبلاً هرگز انجام نداده بودند. ما داشتیم ... بیایید اکشن زنده ببینیم، مثل یک برنامه به نام هیپنوتیکس یک نمایش هیپ هاپ بود. ما یک برنامه داشتیم به نام Heavy Petting که شبیه یک برنامه جنسی بود. داشتیم... ببینیم دیگه چی؟ اوه، خرابکاری، که به نوعی شبیه یک شوخی بود. جیمی شو، که یکی از دوستان دانشگاهی من بود، جیمی جلینک، که به نوعی شبیه یک برنامه ژورنالیستی خارج از دیوار بود و سپس ما D Life را نیز داشتیم، که به نوعی یکی از سریال های واقعیت تلویزیونی اولیه بود که همه در آن حضور داشتند. از خودشان فیلم می گرفتند و اینها همه... بعضی از آنها دوستان دوران کودکی من بودند، برخی دوستان دانشگاهی. برخی از آنها از شهر نیویورک دوستان بودند.
رایان هانی: و سپس سریال انیمیشنی را داشتیم. ما مانند You Suck و Munchy Man و Fatty را داشتیم، پشت موزیک هایی که مزخرف هستند، بنابراین بیشتر شبیه چیزهای مسخره آمیز بودیم و سپس با پول سرمایه گذاری تامین می شد و ایده این بود که ما می خواهیم این املاک را به شبکه های کابلی بفروشیم و سپس به توسعه نمایشها برای Heavy.com ادامه دهید، اما ما از ایجاد محتوایی که از نظر تجاری قابل دوام باشد، خیلی آگاه نبودیم...
جوی کورنمن: به نظر میرسد.
رایان هانی: اگرچه فکر میکنم مقداری دریافت کردیم... فکر میکنم یک شبکه دانشگاهی وجود داشت، نمیتوانم به یاد بیاورم اسمش چیست، اما شبیه چیزی بود که خرس داشت، اما آنها این کار را کردند.مجوز برخی از موارد، که چراغ ها را برای مدتی روشن نگه داشتند، اما در نهایت، ما نتوانستیم تبلیغات دریافت کنیم و سعی کردیم آن را به یک وب سایت اشتراک پولی تبدیل کنیم، که نتیجه معکوس داد و سپس از بخش تجاری استفاده کردیم. برای مدتی آن را تامین مالی کرد و این پایدار نبود، بنابراین در سال 2003، من را ترک کردم.
جوی کورنمن: متوجه شدم و بررسی می کنم و Heavy.com هنوز در اطراف است و به نظر می رسد .. من فرض می کنم اکنون یک شرکت بسیار متفاوت است. در نهایت به چه چیزی تبدیل شد؟
رایان هانی: اکنون، من معتقدم که شرکت تنها متعلق به سیمون اسد است. او آن را اجرا میکند و از آنچه من میتوانم بگویم واقعاً یک جمعآوری اخبار است و بنابراین آنها اخبار را جمعآوری میکنند و فکر میکنم نویسندههایی هم دارند، اما اخبار را جمعآوری میکنند، محتوای خود را مینویسند و سپس تبلیغات اطراف آن را میفروشند.
جوی کورنمن: خوب، پس شما در نیویورک هستید. شما در حال تولید این کارتون های فلش پورنوگرافی عجیب و غریب هستید...
رایان هانی: آره، فکر می کنم کمی دور است، اما ...
4> جوی کورنمن: من واقعاً امیدوارم برخی از این موارد در YouTube باشد. من خیلی دوست دارم ...رایان هانی: من شک دارم.
جوی کورنمن: من برای آن غواصی می کنم . اما سپس اشاره کردید که افراد بسیار بسیار با استعدادی را که هنوز هم در صنعت ما بسیار شناخته شده هستند، به خدمت گرفتید، GMUNK و Yker و Justin Harder. در آن زمان چگونه آن افراد را می شناختید؟ مثل چگونهآیا آنها را ملاقات کردی؟
رایان هانی: من فکر می کنم این اینترنت بود، واقعاً در آن زمان در یک نوع بازی محتوای بسیار کوچک آنلاین بودم و افراد زیادی نبودند. برای نمایش ها، ما باید تمام بسته بندی ها را انجام می دادیم و من نیز طراحی وب سایت را انجام می دادم و به نوعی آن را حفظ می کردم و الهامات زیادی از موشن گرافیک می آمد، بنابراین من از بردلی، GMUNK بسیار آگاه بودم. ، در ابتدا و من در واقع او را آوردم و او مدتی با من زندگی کرد و همسرم، یک ... اگر بردلی را می شناسید، او شخصیت بسیار بزرگی است. خیلی خنده دار است.
جوی کورنمن: این خنده دار است.
رایان هانی: من صبح از خواب بیدار می شدم و او از خود استفاده می کرد یک چیز کشیده با دستانش در پای تخت من و یک مایل در دقیقه صحبت میکند.
جوی کورنمن: میخواهم در مورد آن از او بپرسم.
رایان هانی: آره، آره. آره، پس حدس میزنم که... و سپس جاستین هاردر، ما از مدرسه خارج شدیم. او در واقع برای این کار درخواست داد و ما او را استخدام کردیم و فکر میکنم بخشی از آن شفاهی بود و بله، و سپس مانند خوزه فوئنتس، که هنوز با ما کار میکند و یاکر هم همینطور، او یک کارآموز بود، بنابراین او از آنجا بیرون آمد. دانشگاه هم همینطور.
جوی کورنمن: پس، آیا این مثل روزهای Mograph.net بود؟ آیا شما در تابلوهای پیام بودید یا فقط به نوعی مراقب استودیوها و مواردی از این قبیل بودید.
رایان هانی: مطمئناً روزهای Mograph.net بود اماهمینطور بود.
جوی کورنمن: گوچا، باشه، باحال. بنابراین، در آمادهسازی برای این گفتگو، با چند نفر تماس گرفتم که در طول سالها در باک کار کردهاند و شما را میشناسند و شایعهای شنیدم مبنی بر اینکه شکلگیری باک به نوعی شامل یک تبلیغ Craigslist است و سپس سعی کردم اشارهای به آن پیدا کنم. آن آنلاین و من نتوانستم. بنابراین، من فقط آن را همانجا می گذارم و به شما اجازه می دهم آن را بردارید.
رایان هانی: خوب، آره، داستان خنده داری است. زمانی که من در Heavy بودم، یکی از مدیران هنری من فردی به نام اوریون تیت بود که شاید شما او را بشناسید.
جوی کورنمن: بله.
رایان عزیزم: و اوریون تصمیم گرفت به سانتا باربارای جایی که از آنجا بود برگردد و بنابراین او هوی را ترک کرد، فکر می کنم هنوز از آنجا مشغول به کار آزاد بود و یک روز به من ایمیلی فرستاد و گفت چرا نمی روی بیرون به کالیفرنیا میرویم و ما کسبوکار خودمان را راهاندازی میکنیم و فقط روی موشن گرافیک و انیمیشن تمرکز میکنیم و در آن زمان، من به تازگی دخترم را به دنیا آورده بودم و ما کاملاً سرخپوست نبودیم و گفتم، در حال حاضر واقعاً نمیتوانم آن را بپردازم. ما تازه دخترمان را به دنیا آوردیم و من باید قبل از اینکه بتوانم به مهاجرت به آنجا فکر کنم مقداری پول بیشتر دربیاورم، و او گفت، خوب، اگر بتوانم اینجا برایت کاری پیدا کنم، چرا نمیآیی و آن موقعیت را انتخاب میکنی. یک سال آنجا کار کنیم و بعد کار خودمان را شروع خواهیم کرد. من فکر کردم که این یک ایده عالی بود و بنابراین او برای من فرستاد... اولین چیزی که برای من ارسال کرد یک تبلیغ Craigslist برای یکسمت مدیر خلاق در شرکتی به نام Fullerene، بنابراین من به تازگی فرستاده بودم ... من یک سایت نمونه کار داشتم که مدتی قبل ساخته بودم و آن را فرستادم و او روز بعد با من تماس گرفت. نام او جف الرمایر بود و گفت چرا شما و همسر و دخترتان به لس آنجلس پرواز نمی کنید و ما یک جلسه خواهیم داشت.
رایان هانی: بنابراین، ما انجام دادیم و ملاقات کردیم. در هتلی که در آن اقامت داشتیم و من نشستم و اولین چیزی که او به من گفت این بود که شما برای حدود یک سال برای من کار می کنید و بعد می روید تجارت خود را راه اندازی کنید. بنابراین، در عوض، چرا همین الان یک کسب و کار جدید راه اندازی نکنیم و آن را به نصف تقسیم کنیم. این خیلی آسان بود، یک تصمیم بسیار آسان برای من. به نیویورک برگشتم و وسایل را جمع کردم و به لس آنجلس رفتم و اولین کسی که استخدام کردم اوریون بود و پنج سال بعد، حدس میزنم، یا شاید حتی کمتر از آن، چهار سال بعد، اوریون به نیو نقل مکان کرد. یورک برای راه اندازی دفتر نیویورک و اکنون هر سه شریک سوم هستیم. ما در نهایت شرکت و یک شریک دیگر را ترک کردیم.
جوی کورنمن: این جذاب است. بسیار خوب، پس بیایید در مورد آن روزهای اولیه صحبت کنیم. بنابراین، من قبلاً این داستان را شنیدهام اما شرط میبندم بسیاری از افرادی که گوش نمیدهند شنیدهاند. بنابراین، نام باک از کجا آمده است؟
رایان هانی: باک از باکمینستر فولر آمده است. اولین شرکت جف، فولرن، ...
جوی کورنمن: فولرین،بله.
رایان هانی: فولرین، اگر نمی دانید، مولکولی است که شبیه یک گنبد ژئودزیکی است که توسط باکمینستر فولر طراحی شده است. آنها نام آن مولکول را فولرن گذاشتند و بنابراین زمانی که ما شرکت را راه اندازی کردیم و در مورد نام ها فکر می کردیم، واقعاً دلیل اینکه او این نام را برای تجارت خود که بیشتر یک فروشگاه طراحی وب بود انتخاب کرد، این نوع ایده ازدواج بود. هنر و علم و اگر میدانید باکمینستر فولر کیست، او یک معمار پرکار و همچنین آیندهپژوه و متفکری مهم در تاریخ آمریکا بود، همچنین یک مخترع بود و واقعاً این ایده از هنر و علم و همچنین پایداری را پذیرفت و نوعی نظریه پرداز در آن حوزه ما از معنای آن خوشمان آمد، اما البته، فولرن مانند این نام عجیب و غریب است که همه نمی توانند به درستی آن را بیان کنند و به آن نگاه می کنند و تعجب می کنند که این چه جهنمی است. ما فقط آن را به Buck کوتاه کردیم.
جوی کورنمن: و در آن زمان، آیا هیچ حسی داشتید که باک یک روز به این شرکت بزرگ تبدیل می شود و شما می گویید باک و این به این معنی است چیزی بیشتر از باکمینستر فولر؟
رایان هانی: قطعا نه. ما شروع کردیم... فکر میکنم ما پنج نفر در یک دفتر کوچک در کرهتاون بودیم و من مطمئناً این را پیشبینی نمیکردم.
جوی کورنمن: عالی است. پس روزهای اول درست زمانی که شروع کردید چگونه بود؟ حدس میزنم چطور نقشها را تقسیم کردید؟
رایان هانی: پس،جف مرد تاجر بود. او واقعاً امور مالی را اداره می کرد و همچنین شرکت طراحی وب خود را داشت که در آن زمان هنوز به نوعی بر صنعت موسیقی و Orion متمرکز بود و من واقعاً همه کارها را انجام می دادم. منظورم طراحی، انیمیشن، پیتینگ است. ما به نوعی مانند تهیه کنندگان، فروشندگان، کارگردانان اکشن زنده، هر چیزی بودیم که می توانستید تصور کنید، اما در نهایت ما استخدام می کردیم... افرادی را استخدام کنید که تکه تکه برخی از این نقش ها را بر عهده بگیرند و بله.
جوی کورنمن: بنابراین، وقتی باک شروع به کار کرد، به نظر من این اولین دوره طلایی MoGraph بود. بنابراین، برخی از استودیوهایی که قبلاً وجود داشتند و شما بچه ها برای الهام گرفتن به آنها نگاه می کردید، چه کسانی بودند؟
رایان هانی: مطمئناً در آن زمان یک مدرسه کاملاً جدید بود و روانی، من فکر می کنم Stardust در اطراف بود. کوچکترهای دیگری بودند که دیگر وجود ندارند، مانند Exopolis، Motion Theory، LOGAN البته، اینها اصلیترین آنها هستند.
رایان هانی: آره.
جوی کورنمن: پس، این چیزی است که هر وقت با صاحبان استودیو صحبت میکنم که تازه شروع به کار کردهاند. استودیو و آنها تقریباً در این اندازه هستند، آنها پنج، شاید شش، هفت نفر هستند، این مرحله واقعاً دشواری است برای رشد و زنده ماندن رک و پوست کنده زیرا بسیاری از چیزها وقتی می گویید 10 کارمند تغییر می کند، درست است؟
رایانعزیزم: درسته.
جوی کورنمن: پس، میتوانی در مورد روند رشد باک صحبت کنی؟ منظورم این است که ترسناک بود یا به طور طبیعی اتفاق افتاد؟ من فکر میکنم ما همیشه این باور را داشتیم که اگر برای انجام کار خوب سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم از آن برای دریافت کار پردرآمدتر استفاده کنیم و به این ترتیب برای ما کارساز شد و بنابراین به نوعی افراد را اضافه میکنیم و قابلیتها را اضافه میکنیم و سپس میگیریم. آنها و ما همه پول خود و مقداری از پول بانک را بارها برای انجام یک پروژه میگرفتیم و سپس از آن برای بیرون رفتن و گرفتن حقوق استفاده میکردیم و سپس افراد بیشتری را استخدام میکردیم و دوباره قابلیتها را اضافه میکردیم و سپس ما بیرون می رفتیم و پروژه دیگری را انجام می دادیم که روی آن سرمایه گذاری کردیم و جف به دلیل Orion موهای خاکستری دارد و من واقعاً معتقدم که سرمایه گذاری پول شخصی ما در پروژه ها نتیجه خواهد داد.
جوی کورنمن: این واقعا جالب است. منظورم این است که اکنون احساس میکنم تقریباً... مثل همه میدانند که این راز این است، که باید پروژههایی را انجام دهید که در آنها پولی به دست نیاورید تا خلاقانه استودیوی خود را برای به دست آوردن آن مشاغل بزرگتر انجام دهید. تو یه جورایی از کنارمون گذشتی گفتی پول بانک را گرفتی. آیا شما یک خط اعتباری داشتید که به معنای واقعی کلمه از آن برای مرتب کردن حقوق و دستمزد استفاده میکردید در حالی که پروژههایی را انجام میدادید که درآمدی نداشتند؟
رایان هانی: بله.
جویکورنمن: این باورنکردنی است و صادقانه بگویم، من هرگز نشنیده ام که کسی آن را با صدای بلند بگوید، پس این به نوعی... دانستن این موضوع خوب است. منظورم این است که منطقی است و واقعاً... این یکی از آن چیزهایی است که به عنوان یک صاحب کسب و کار، در نهایت یاد می گیرید که این کاری است که می توانید انجام دهید. که لازم نیست همه چیز را بوت استرپ کنید. شما می توانید نوعی ... راه هایی برای به دست آوردن پول وجود دارد. از کجا فهمیدی که ... اون جف بود؟ آیا او تاجری بود؟
رایان هانی: بله، جف، او در تجارت بوده است. او کمی بزرگتر از ما است و 8 یا 10 سال است که در تجارت بوده است، بنابراین او به خوبی از راه های مختلف پیدا کردن چیزها آگاه بود. او انتظار نداشت که ما تمام خط اعتباری را سه یا چهار برابر خرج کنیم، اما او این توانایی را داشت که من فکر می کنم ما به تنهایی آن را نداشتیم، اما به این دلیل که او مدتی در تجارت بود و بانک به او اعتماد داشت، ما دسترسی داشتیم.
جوی کورنمن: این عالی است و بنابراین منظورم این است که هنوز هم این اتفاق میافتد، اما در آن زمان، میدانم که این واقعاً رایج بود که شما باید داشته باشید. برای به دست آوردن مشاغل بزرگتر راه اندازی کنید و اکنون وقتی به اندازه مشخصی می رسید و صندوقچه جنگی دارید، سرمایه گذاری در زمین ها کمی آسان تر است، اما در آن زمان، آیا ترسناک بود؟ آیا زمانی وجود داشته که شما خوب بوده اید، ما باید روی این سرمایه گذاری کنیم زیرا این فرصت خوبی است، اما اگر آن را به دست نیاوریم، پس مافقط پول زیادی به دست آوردیم و حالا ما در مشکل هستیم؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که ما خوش شانس بودیم که در مراحل اولیه به موفقیت هایی دست یافتیم و فکر می کنم که به خاطر افرادی بود که ما در اوایل و در اوایل به وجود آوردیم. منظورم این است که توماس و بن از فیلادلفیا بیرون آمدند و من با آنها در Heavy کار کرده بودم. یکر بیرون آمد، خوزه بیرون بود. بنابراین، همه آن بچهها آمدند و واقعاً ما دماغمان را پایین انداختیم و هفت روز در هفته تلاش میکردیم تا کار را به دست آوریم و همانطور که گفتم، موفقیتهای اولیهای داشتیم و فکر میکنم این نیز با تمایل ما به انجام کار تقویت شد. کار جالبی از خودمان بود و آنها واقعاً دیدند که به عنوان یک مزیت حضور در باک و به همین دلیل با موفقیت قبلی، ما به نوعی اعتماد به نفس بیشتری داشتیم و خوب بودیم که پول را خرج کنیم، مطمئناً در طول سال ها و به سرعت چند سیلی خوردیم. یاد گرفتیم که تلقین یک علم نیست. شما هرگز نمی دانید چه کسی در طرف مقابل تصمیم می گیرد، اما بله، منظور من این است که ما فقط به خودمان اعتماد زیادی داشتیم و همه چیز را به خوبی پیش بردیم.
جوی کورنمن: این روش واقعاً جالبی برای صحبت کردن در مورد پیتینگ، که این یک علم نیست، زیرا فکر میکنم بعد از مدتی متوجه میشوید، خوب، ما به طور متوسط از هر هشت زمین سه برنده میشویم و تقریباً میتوانید روی آن حساب کنید. آیا این مورد، چیزی که میخواستید نبود؟ آیا واقعاً این فقط یک بازی بیهوده است؟
رایان هانی: منظورم این است که فکر میکنم این روزها بیشتر شبیه به یک بازی بیهوده است؟در حالی که سرگرم کننده، مشارکتی و بدون منیت باقی می ماند."
ریان هانی، باک هم بنیانگذار و کارگردان خلاق، در پادکست مدرسه آف موشن
اگر به دنبال اطلاعاتی در مورد نحوه ساخت آن در صنعت طراحی حرکتی بوده اید، اجازه دهید این صوتی شما را راهنمایی کند.
چگونه استخدام شوید: یک کتاب الکترونیکی رایگان با رایان هانی
میخواهید اطلاعات بیشتری در مورد آنچه که برای استخدام بهعنوان طراح حرکت در بزرگترین استودیوهای جهان لازم است به دست آورید؟ از رایان هانی و سایر رهبران صنعت بیاموزید چگونه استخدام شوید ، یک کتاب الکترونیکی رایگان با اطلاعاتی از بهترینهای این تجارت از قسمت 74 پادکست School of MOTION، با حضور رایان هانی
در اینجا چند لینک کلیدی در حین گفتگو به آنها ارجاع داده شده است:
RYAN HONEY
- رایان
- باک
هنرمندان و استودیوها
- دیوید کارسون
- سایمون اسد
- GMUNK
- جاستین هاردر
- ایکر مورنو
- ژوزه فوئنتس
- توماس اشمیت
- بنجامین لانگسفلد
- بردلی جی. مونکوویتز
- جف الرمایر
- اوریون تایت
- رایان McGrath
- Brand New School
- Psyop
- Stardust Studio
- Exopolis
- Motion Theory
- LOGAN
- گرت اوبراین
- جوئل پیلگر
قطعات
12>>13>مسخ، برای کتابهای خوبجوی کورنمن: و آیا فکر میکنید این به این دلیل است که آژانسها احتمالاً کمی هستند. بیشتر دوست دارد چیزهای تجربی جالبی را دوست داشته باشد، در حالی که مشتری فقط می خواهد لوبیا پخته بیشتری یا هر چیز دیگری بفروشد؟
رایان هانی: من فکر می کنم این ترکیبی از چیزها است. یکی عدم اعتماد بین آژانس ها و مشتریانشان است و دیگری این که واقعاً افراد در آژانس ها به دنبال ساختن چیزهای جالب برای حلقه خود هستند تا بتوانند به مرحله بعدی آن حرفه و ... پس، آنها همیشه خلاقیت را تحت فشار قرار می دهند، که برای ما عالی است، اما برای مشتریانشان، همانطور که شما گفتید، معمولاً آنقدرها به این کار علاقه ندارند. گاهی اوقات این اتفاق می افتد اما بیشتر آنها علاقه مند به فروش محصول خود هستند.
جوی کورنمن: متوجه شدم. باشه پس داری میریاز طریق این رشد، شما چند پیروزی زودهنگام به دست می آورید و من فرض می کنم که در حین حرکت تیم را به نوعی جمع می کنید. بنابراین، قبل از اینکه شما دو ساحلی شوید و دفتر نیویورک را باز کنید، شرکت چقدر بزرگ شد؟
رایان هانی: من فکر می کنم در آن زمان احتمالاً در محدوده 30 بودیم و که در ... آن چه بود؟ اون سال 2006 بود؟ آره و بسیاری از بچه هایی که در اصل از ساحل شرقی کوچ کرده بودند، به عقب برگشتند. اینطوری نیویورک را شروع کردیم. منظورم این است که نیویورک به وضوح اوریون است. اوریون می خواست به نیویورک برگردد. همسرش می خواست بیشتر به مادرش نزدیک شود. ما فهمیدیم، خوب، این زمان به خوبی هر زمان دیگری برای راه اندازی دفتر نیویورک است، بنابراین این کار را انجام دادیم و او بسیاری از خلاقیت های کلیدی را که از غرب نقل مکان کرده بودند با خود برد و همه آنها باک نیویورک و فکر می کنم شروع کردند. در آن زمان، شاید 8 یا 10 مورد از آنها وجود داشت و پس از آن می شد ... ما به 20 یا 25 کاهش می یافتیم.
جوی کورنمن: الان بود که این تصمیم واقعاً به نوعی مبتنی بر سبک زندگی است، مانند Orion و برخی از پیوندهای ساحل شرقی که میخواهند به آنجا برگردند یا یک دلیل تجاری نیز وجود داشت، مثلاً ممکن است نوع دیگری از مشتری در آنجا وجود داشته باشد؟
رایان هانی: خب، اوریون محرک بود زیرا می خواست به عقب برگردد و ما به طور ضمنی به او اعتماد داشتیم و او شریک خلاق من است و منطقی بود که ما می توانستیم گسترش پیدا کنیم و من نمی خواستم خودم را از دست بدهم.رابطه با او نیز، بنابراین تصمیم هوشمندانه ای به نظر می رسید، بنابراین مطمئناً در آن زمان به مشتریان مختلف و مشتریان بیشتری و احتمالاً مشتریان جالب تر در ساحل شرقی دسترسی وجود داشت.
جوی کورنمن: خب، من فقط بررسی کردم زیرا مطمئن نبودم اما Dropbox تا سال 2007 تأسیس نشده بود و بنابراین شما یک دفتر ساحل غربی و یک دفتر ساحل شرقی در سال 2006 دارید. مدیریت آن در آن زمان چقدر دشوار بود؟
رایان هانی: آره، خیلی سخت بود. مطمئناً بیرون از دروازه سنگی بود. ما افرادی را داشتیم که برای کمک به مدیریت آن استخدام کردیم که به نتیجه نرسیدیم و ما ... فکر می کنم اولین دفتر ما واقعاً در آپارتمانی بود که فقط آن را تمیز کردیم و چند میز در آن گذاشتیم اما به نوعی کار کردیم. به طور مستقل در آن نقطه من حدس میزنم که گردهافشانی متقاطع زیادی وجود نداشت، فقط به دلیل کمبود ابزار.
جوی کورنمن: آره، منطقی است و میخواهم بپرسم که الان در یک دقیقه اما میخواهم در مورد دفتری که اخیراً اضافه کردهاید صحبت کنم، که در سیدنی، استرالیا است، که تقریباً تا جایی که میتوانید یک دفتر باز کنید، دورتر است. چه چیزی باعث شد که تصمیم به باز کردن آن یکی شود؟
رایان هانی: این یک داستان مشابه بود. گرت اوبراین که حدود هشت سال با ما مدیر خلاقیت بود، اهل نیوزلند است. او میخواست به نیوزلند یا استرالیا برگردد تا به خانوادهاش نزدیکتر باشدشروع به داشتن خودش کرد و ما دوباره واقعاً می خواستیم روابط خود را با گرت حفظ کنیم. او یک فرد خلاق و فوق العاده است، اما فرصتی برای انجام چند کار نیز دید. یکی دسترسی به استخر استعداد در آن منطقه است. چیزی که ما زیاد می بینیم این است که افراد زیادی از آن منطقه که بسیار با استعداد هستند تمایل به بازگشت دارند. بنابراین این یک مزیت برای ما و سپس بازار استرالیا بود، آنها واقعاً دارند... من فکر می کنم آنها خلاقانه ریسک بیشتری می کنند، بنابراین دسترسی به آن کار وجود داشت و در نهایت، در همان منطقه زمانی بازار آسیا است. و ما شنیده بودیم که آنها کارهای زیادی را در خارج از استرالیا انجام می دادند و دیدیم که به عنوان یک فرصت و همچنین بازار باز شد.
جوی کورنمن: و واقعا جالب است که به نوعی از تصمیم شما برای باز کردن دفتر نیویورک در مقابل دفتر سیدنی توضیح دادید. به نظر می رسد در سال های بین این دو رویداد، شما واقعاً به بلوغ زیادی رسیده اید، من حدس می زنم، به عنوان یک صاحب کسب و کار و به نوعی آن فرصت تجاری را تشخیص داده اید، اما شنیدن این موضوع واقعاً جالب است که پشت هر دوی این تصمیم ها، در مورد مردم بود و شما راه خود را برای پذیرفتن افرادی که دوست دارید با آنها دوست دارید و استعدادهای خود را شناسایی کرده اید، کنار بگذارید. این همان موضوعی است که من در مصاحبه با شما، رایان، مدام می خواندم، این است که شما همیشه در مورد افراد و استعدادها صحبت می کنید. من فکر می کنم شما حتی در یک نقطه گفت که باک در استعداد استکسب و کار، که به نظر من گفتن آن جالب بود. شاید بتوانید کمی در مورد آن توضیح دهید.
رایان هانی: بله، پس منظورم این است که ما فقط به خوبی افرادی هستیم که اینجا کار می کنند و فقط در اینجا کار می کنند. برای انجام بهترین کار، شما به بهترین استعدادها نیاز دارید و بنابراین کسب و کار ما در مورد یافتن و حفظ بهترین استعدادهایی است که می توانیم.
جوی کورنمن: درسته، و من مطمئن هستم که این یک چالش بزرگ و احتمالاً در سال های اخیر سخت تر شده است. بنابراین من در یک دقیقه به آن خواهم رسید. بنابراین، اجازه دهید در این مرحله کمی در مورد مقیاس باک صحبت کنیم. بنابراین، باک در حال حاضر چند کارمند دارد؟
رایان هانی: من کاملاً مطمئن نیستم، اما فکر میکنم ما در اطراف هستیم...
جوی کورنمن: این خیلی چیزها را می گوید.
رایان هانی: من فکر می کنم ما حدوداً 250 ساله هستیم.
جوی کورنمن: لعنتی، رایان، این شگفت انگیز است! وای! وقتی آن عدد را می گویید، چه احساسی به شما دست می دهد؟ آیا احساس میکردید که به طور طبیعی این اتفاق افتاده است یا برای شما شگفتانگیز است که آنقدر بزرگ است؟
رایان هانی: حتماً شگفتانگیز است.
جوی کورنمن: این باورنکردنی است و آیا می دانید که چه تعداد از آن 250 هنرمند در مقابل همه مدیران، تهیه کنندگان و امور مالی و همه چیزهایی که با یک شرکت به این بزرگی همراه است، کار می کنند؟
رایان هانی: بله، نمیدانم، اما میتوانم بگویم احتمالاً، اگر بخواهم حدس بزنم، مانندتهیهکنندهها و مدیر و همه چیز احتمالاً شامل 40، 40، 50، نمیدانم.
جوی کورنمن: وای، این شگفتانگیز است. در واقع نمی دانستم باک اینقدر بزرگ است. آیا می توانید در مورد ... بنابراین، برای زمینه، School of Motion به تازگی دهمین کارمند ما را استخدام کرده است، بنابراین ما در راه 250 هستیم. ما راهی برای رفتن داریم و حتی به تازگی به 10 رسیده ایم، همه این چالش ها وجود داشته است. بهعنوان فردی که از یک پسزمینه خلاق میآید، هیچ ایدهای نداشتم که چگونه با آن برخورد کنم و حتی نمیتوانم چالشهای افزایش به ۲۵۰ و داشتن لایهها و لایههای مدیریتی و دفاتر متعدد را درک کنم. بنابراین، میتوانید در مورد اینکه آن چالش برای شما چگونه بوده و شاید برخی از چالشهای واقعاً بزرگ چه بوده است، صحبت کنید؟
رایان هانی: پس، بله، منظورم حفظ فرهنگ خلاق است. یک بزرگ است تلاش برای وفادار ماندن به آنچه که هستیم و آنچه میخواهیم به دست آوریم و به هنرمندان و واقعاً همه کارکنان توجهی که شایسته و آرزوی آنهاست و سپس کمک به ارضای فرصتهای خلاقانه ... یا عدم رضایت، بنابراین کمک به ارائه مردم به اندازه کافی فرصت های خلاقانه دارند، حداقل هنرمندان... در واقع، هنرمندان و تولیدکنندگان فرصت های خلاقانه کافی برای حفظ خلاقیت آنها و سپس ارائه نقشه راه به مردم برای حرفه خود و این نوع از توجه کمی نشان می دهد، اما ...
رایان هانی: وقتی ما کوچک بودیم، حتی 40 نفر در هردفتر، من توانستم صحبت کنم و با دری باز برای هر کسی که سوالی داشت یا می خواست در مورد اینکه شغلشان به کجا می رود یا چه نوع فرصت هایی دارند صحبت کنند و همانطور که رشد می کنید، باید آن را به شما واگذار کنید، صحبت کنم. بنابراین یک لحظه وجود دارد که انگار هنوز آن را واگذار نکرده اید، اما فقط مشکل را شناسایی می کنید و ناگهان می بینید که همه چیز آنطور که باید کار نمی کند و سپس شما. باید چرخش کنید و تغییراتی ایجاد کنید. من فکر میکنم در انجام این کار در دفتر لسآنجلس، که بزرگتر است و فکر میکنم دفاتر دیگر کمی کوچکتر هستند، بسیار موفق بودهایم، بنابراین در آنجا رایج نیست، اما ما به نوعی... چون اول اینجا اتفاق افتاد، ما در حال گسترش روش های خود در همه آنها هستیم.
جوی کورنمن: درست و به نظر من، این چیزی بود که تصور می کردم فوق العاده چالش برانگیز است. مثل بعضی مواقع، شما به اندازه ای می رسید که وجود دارد ... من مطمئن هستم که افرادی هستند که توسط باک استخدام می شوند که شما هرگز با آنها تماس ندارید، مطمئناً فریلنسرها اما حتی کارکنان تمام وقت ممکن است، آنها برای شش نفر بیایند. ماه ها، آنها هرگز به شما نمی رسند یا شاید یک بار سلام کنند و این تنها تماس شماست، و بنابراین، شما به عنوان بنیانگذار چگونه می توانید مطمئن شوید که استانداردهای شما، استانداردهای بالایی که در ابتدا تعیین کرده اید، کمی از بین نرود. کمی به اندازه شما؟
رایان هانی: خب، اصلی استموضوع این است که افرادی را مسئول استخدام کنیم که دیدگاه من برای کار را دارند و من به طور ضمنی به آنها اعتماد دارم افرادی را استخدام خواهند کرد و در ابتدا، کاری که ما در اینجا انجام دادیم این است که افرادی را مسئول بخش ها قرار داده ایم و بنابراین یک رئیس 2D، ما یک رئیس CG داریم، ما یک رئیس فناوری خلاق داریم، ما یک رئیس طراحی نیز داریم. آنها ممکن است نقشهای دیگری نیز داشته باشند که مسئولیت آنها را نیز بر عهده دارند، زیرا معمولاً با استعدادترین و ارشدترین افراد هستند، اما مسئول استخدام نیز هستند. در ابتدا، وقتی آنها برای اولین بار این موقعیت را به دست می گیرند، همه را با هم مرور می کنیم، اما در نهایت، واقعاً ... من این را بیشتر به آنها واگذار می کنم. بسته به موقعیت، کمی کمیته داریم. منظورم این است که بگویم اگر یک طراح یا کارگردان هنری یا حتی ACD/CD باشد. ما همه سیدیها را بررسی میکنیم، و جلسات هفتگی برای بررسی نمونه کارها و چیزهای افراد داریم. خیلی خوب عمل کرده است.
جوی کورنمن: آیا اصلاً برای شما دشوار است که عملیات را افزایش دهید؟ این یکی از چالش هایی است که هر کسب و کاری با آن مواجه است و ما در حال یادگیری نحوه انجام آن هستیم. فقط ایده داشتن ... تفویض برخی مسئولیت ها و برگزاری جلسات هفتگی و ایجاد ساختار پیرامون چیزها، آیا این به طور طبیعی اتفاق افتاد یا در ابتدا دردناک بود؟
رایان هانی: مطمئنا کمی دردناک بود من در آن زمینه حمایت زیادی دارم، بسیار باهوش،تهیهکنندگان با استعداد، تهیهکنندگان اجرایی که به من کمک کردند تا همه چیز را بفهمم و سپس شریک زندگیام، جف و اوریون نیز. منظورم این است که همه ما به نوعی ... وقتی مسائل را شناسایی می کنیم، می نشینیم و آن را کار می کنیم و دریابیم که بهترین رویکرد چیست. در واقع، ما به تازگی یک COO را استخدام کرده ایم که وارد می شود و من نمی توانم در مورد اینکه او در حال حاضر کیست صحبت کنم، اما او در ماه ژوئن شروع به کار می کند و بنابراین ما ... همه فرآیندهای خود را مقیاس بندی می کنیم و منابع را مدیریت می کنیم و ارتباطات را از طریق دفاتر تقویت می کنیم. ما تا به حال این کار را انجام دادهایم و اکنون میخواهیم کسی را بیاوریم که نه دفتر و یک عملیات بسیار بزرگتر را مدیریت کرده است، یک عملیات جهانی در جهان آژانس.
جوی. کورنمن: من یک جورهایی متأسفم که شما مدیر اجرایی ندارید و 250 کارمند دارید. این باور نکردنی است. چقدر ... بنابراین، اکنون که شما 250 ساله هستید، اما فناوری بهبود یافته است، ما Dropbox، Frame.io، ابزارهای زیادی داریم، آیا اکنون کار کردن بین دفاتر آسان تر است؟ مثلاً در حال حاضر چه مقدار کراس اوور بین پروژهها اتفاق میافتد؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که کراس اوور معمولاً در مکانهای خاصی اتفاق میافتد، و همیشه نیست. مشکلات خودشو داره من فکر می کنم اگر ... ما آن را باک عظیم می نامیم. بنابراین، اگر چیزی داشته باشیم، مانند یک فرصت خلاقانه یا چیزی که باید خیلی سریع اتفاق بیفتد، اگر این یک مسابقه باشد یا فقط باید در مدت زمان کوتاهی برای مشتری خود حاضر شویم یا آنها به مقدار زیادی نیاز دارند.گزینهها، ما در سطح جهانی همه استعدادهای مناسب را دریافت میکنیم و همه ایدهها را درگیر میکنند و این اتفاق میافتد... به طور کلی، ما میتوانیم چیزها را جابهجا کنیم و به نوعی مردم را برای چند روز به اینجا و آنجا ببریم و ایدههای زیادی تولید کنیم، که من فکر کردن یکی از بزرگترین نقاط قوت ما برای مشتریانمان است و به نوعی زیرک بودن و همچنین قادر به ارائه خلاقیت های باکیفیت زیادی در مدت زمان کوتاهی در حد ایده ها است، و سپس این یکی از راه های اصلی ما است. با هم کار کنید و سپس ما نوعی بخشهای تخصصی داریم که در سراسر دفاتر اتفاق میافتد.
رایان هانی: بنابراین، برای مثال، اگر تقلب باشد، همه چیز در لسآنجلس اتفاق میافتد، بنابراین، همه تقلبها برای همه پروژه ها، استرالیا یا نیویورک، اینجا اتفاق می افتد. ما در اینجا کمی بیشتر از یک گروه فناوری خلاقانه داریم و آنها نیز ... و گروه تجربی یا فضایی در نیویورک است، بنابراین اگر پروژه هایی در این سمت ساحل اتفاق بیفتد، آنها در خارج از نیویورک یا آنها کار خواهند کرد. ممکن است با تیم CT ما در اینجا کار کند. و سپس پروژههای بزرگتری نیز وجود دارد، مثلاً پروژههایی با نقاط متعدد یا تحویلپذیرهای متعدد و ما داشتهایم... منظورم این است که ما برخی از آنها را داشتهایم که کاملاً ناپسند هستند، منظورم 250 مورد تحویل در یک بازه زمانی کوتاه است، چیزهایی مانند آن که ما تقسیم خواهد شد شاید تمام طراحی در یک دفتر اتفاق بیفتد، یا طراحی را تقسیم کنیم و سپس تولید را تقسیم کنیم.
رایان هانی: من فکر می کنم ما کارهایی مانند اوه را انجام نمی دهیم. ، ما یکبرای اپل
منابع
- مدرسه فیلم ونکوور
- وب سایت سنگین
- کانال سنگین YouTube
- Mograph.net
- Buckminster Fuller
- Dropbox
- Frame
- Blend
- Slapstick
- Mograph Memes
- Behance
متفرقه
- Homestar Runner
متن مصاحبه رایان هانی با جوی کورنمن از SOM
جوی کورنمن: اوه، پسر، باشه، پس گوش کن. من در این مرحله مصاحبههای زیادی انجام دادهام و در انجام آنها خیلی راحت هستم، اما این یکی در واقع من را عصبی کرد. من فقط کمی بیشتر از حد معمول فشار داشتم تا یک کار خوب انجام دهم و مطمئن شوم که شما، شنونده عزیز، ارزشی پوچ از سروصدایی که من در طول این قسمت با دهان خود خواهم ساخت. من نمی خواستم آن را خراب کنم، بنابراین تکالیفم را انجام دادم و در مورد مهمان امروزم، رایان هانی، یکی از بنیانگذاران باک، تحقیق کردم. ببینید، اگر قبلاً به این پادکست گوش داده باشید، میدانید که من در مورد باک و کاری که انجام دادهاند چه احساسی دارم. می دانید که آنها یکی از برترین استودیوهای صنعت هستند و کار آنها از سال 2004 ذهن ها را به خود مشغول کرده است. این هاروارد شرکت های طراحی حرکت است. ورود به آن بسیار سخت است و هنگامی که در باک به آن رسیدید، خوب، می توانید به نوعی آن را در هر جایی بسازید.
جوی کورنمن: جایگاه بسیار ویژه ای در صنعت ما دارد و من فکر می کنم اعتبار زیادی برای آن وجود داردنقطه 30 ثانیه ای، شما بچه ها می خواهید این کار را پنج ثانیه یا هر چیز دیگری انجام دهید. ما عمدتاً سعی میکنیم آن را برای تولید حفظ کنیم، اما پروژههای تقسیمبندی را انجام میدهیم، به خصوص اگر افراد کافی در دفتر برای انجام آنها وجود نداشته باشند.
جوی کورنمن: بله این منطقی است و داشتن چنین نیمکت عمیقی بسیار جالب است و اگر مجبور بودید بتوانید به معنای واقعی کلمه بیش از 100 نفر را به سمت آن پرتاب کنید. بنابراین، مدیریت شرکتی که به این بزرگی رشد کرده است، و شما یک موسس هستید، و بسیار درگیر خلاقیت هستید. چه چیزی با تعادل کار و زندگی شما انجام داده است؟ این یکی دیگر از مواردی است که همیشه در این پادکست مطرح می شود. من فقط کنجکاو هستم که بشنوم چه تاثیری روی شما گذاشته است.
رایان هانی: بله، منظورم این است که میخواهم بگویم که من هنوز درگیر خلاقیت هستم، اما حقیقتاً، این فقط دیگر اینطور نیست من گاهی اوقات در شروع پروژه ها درگیر کمک به ایده پردازی و البته انتخاب کاری هستم که بر عهده می گیریم. من اینجا به عنوان یک تابلوی صدا برای مردم هستم و گاهی اوقات در این کار عمل می کنم، اما به جایی می رسد که نمی توانم درگیر کارهای روزمره باشم و فکر می کنم اگرچه دلم برای آن تنگ شده است، اما برای این کار مفید بوده است. شرکت کاملاً کمی چون استقلال بیشتری با مدیران خلاق وجود دارد و آنها میتوانند پروژهها را انجام دهند و نگران نباشند که من را درگیر کنند و فکر میکنم اکثر آنها... خوب، تقریباً هر یک از آنها به جز شاید یک زن و شوهر، داشته باشند.8-15، 17 سال با من کار کرد و من به طور ضمنی به آنها اعتماد دارم. این به ما اجازه داده است که مقیاس کنیم. اینجا فرهنگ بهتری ایجاد کرده است. من، دوباره، دلم برای آن تنگ شده و سعی می کنم راه های دیگری برای خلاقیت پیدا کنم و بعداً می توانیم در مورد آنها صحبت کنیم، اما بله، کار مشتری در این مرحله واقعاً از من جدا است.
جوی کورنمن: متوجه شدم. آیا متوجه شدید که به تازگی تبدیل به یک گلوگاه شده اید، آیا زمانی که متوجه شدید باید از نقش خلاقانه روزمره خارج شوید؟
رایان هانی: آره، منظورم این بود که یک گلوگاه بود و پس از آن نیز تازه در حال تبدیل شدن بود... تعادل کار/زندگی فقط کار نمی کرد. من در تعطیلات تمام مدت تلفن بودم. همه جا پرواز می کردم. من در دفتر بودم. تا شاید تا سال 2012، آن را مانند یک هفت روز در هفته بود ... بسیار طبیعی بود. این یک هنجار بود، نه استثنا.
جوی کورنمن: درست است و منظورم این است که هر صاحب کسب و کار، به ویژه صاحبان استودیو... من فکر میکنم برای صاحبان استودیو سخت است. زیرا معمولاً شما از یک پس زمینه خلاق می آیید و این چیزی است که کمترین تمایل به رها کردنش را دارید، فقط کنترل خلاقانه را کنار بگذارید تا بتوانید کاپیتان کشتی باشید. بنابراین از زمانی که این کار را انجام داده اید، آیا تعادل کار و زندگی برای شما بهتر شده است؟ آیا الان ساعتهای معمولی کار میکنید؟
رایان هانی: آره، همینطور است. این دارد. من احتمالا ... من بسیاری ازآزادی در ساخت ساعات کاری خودم و گرفتن تعطیلات و این چیزها، که عالی است، اما هنوز هم شرکت من است، بنابراین شما هرگز واقعاً مغز خود را خاموش نمی کنید، و راه های زیادی برای برقراری ارتباط با مردم دارید، بنابراین وجود دارد... من هرگز چک کردن. از جهاتی شبیه فرزند شماست.
جوی کورنمن: کاملاً. بنابراین، اکنون که میدانم باک چقدر بزرگ است، میخواهم سؤال بعدی را از شما بپرسم، که اشکالی ندارد، بنابراین اجازه دهید اینطور بیان کنم، من واقعاً مانند سال 2003 در این صنعت بودم و بنابراین دیدم بسیاری از استودیوهای بزرگ، که قبلاً به برخی از آنها اشاره کردید، بسیار بزرگ میشوند و بعد چیزی تغییر میکند، و مثل این است که برخی از خلاقان کلیدی ترک میکنند، یا تصمیم میگیرند که آژانس شوند و واسطه را کنار بگذارند. چیزی تغییر میکند، کار شروع به کهنه شدن میکند و سپس دور فاضلاب را میچرخانند، و میمیرند و باک کاملاً برعکس آن عمل کرده است و بنابراین من کنجکاو هستم که شما چه کاری متفاوت انجام دادهاید یا حتی میتوانید آن را در قالب کلمات بیان کنید؟ مثل اینکه چگونه باک نه تنها به زنده ماندن بلکه واقعاً شکوفا شده و رشد کرده است؟
رایان هانی: بله، من فکر می کنم این به نوعی به ماموریت ما به عنوان یک شرکت اشاره می کند که لزوماً اینطور نیست. پول در آوردن. ما اینطور نیستیم که باید پول زیادی به دست بیاوریم و این مهمترین چیز است، اما ما یک ماموریت داریم که شگفتانگیزترین شرکا باشیم و بهترین کار را با با استعدادترین افراد خلق کنیم و آن ماموریت در آن انجام شود. هسته، است ... بدونافراد با استعداد، شما نمی توانید کارهای دیگر را انجام دهید، بنابراین ما روی ... تمرکز می کنیم و سعی می کنیم بر روی مردم تمرکز کنیم و یک فرهنگ خلاق ایجاد کنیم که در آن مردم از آمدن به کار و انجام کاری که انجام می دهند هیجان زده باشند.
رایان هانی: الان، مطمئناً لحظات سختی وجود خواهد داشت. قرار است پروژه هایی وجود داشته باشد که یک خرده کاری هستند. پروژههایی وجود خواهند داشت که چندان جذاب نیستند، اما در واقع نشان دادن این است که به مردم قدردانی میکنید و سپس سعی میکنید تا جایی که ممکن است با آنها در مورد آنچه میخواهند و برخی از افراد ارتباط برقرار کنید، این کار آنها نیست. آنها سه چهار سال اینجا می آیند و مثل من این کار را انجام داده ام، می خواهم ادامه دهم و بروم یک فیلم کوتاه، یک فیلم کوتاه یا هر چیز دیگری بسازم، یا می خواهم به خانه بروم، یا می خواهم به صورت مستقل و غیره cetera، اما اکثریت خیلی وقت است که اینجا هستند، و تبدیل شده است... این یک جورهایی شبیه یک خانواده است و اگر این را فراموش نکنیم، فکر می کنم حداقل چیزی را از دست ندهیم. بخش مهم ما این است که پس از آن بتوانیم به رشد خود ادامه دهیم و حتی رشد کنیم.
رایان هانی: من فکر می کنم که مردم ... آنچه در کسب و کارهای دیگر مانند ما دیده ام این است یا بنیانگذاران به نوعی بررسی می کنند، یا اهداف آنها فقط ایجاد آن و فروش آن است یا درگیری وجود دارد و خوشبختانه ما تضادی نداریم. همه ما در مورد آنچه می خواهیم به انجام برسانیم بسیار همسو هستیم و علاقه ای به آن نداریم... واقعاً، این به چیزی تبدیل شده است کهما بیشتر به کمک به افرادی که به ما در ساختن آن کمک کردند و همچنان به ما در ساختن آن کمک میکنند، کمک به رشد و شکوفایی آنها نسبت به پول درآوردن علاقهمندیم و بنابراین این چیز دیگری است که ما روی آن تمرکز میکنیم این است که چگونه آن را جالب نگه داریم، چگونه آن را حفظ کنیم. این خلاقانه است و این چیزی است که ما اکنون به آن وارد می شویم و یکی از تمرکز من این است که آن فرصت های خلاقانه دیگر را پیدا کنم و اگر قرار است در IP یا محتوا یا بازی یا برنامه ها باشد، ما در حال بررسی همه مناطق مختلف هستیم و مرتب می کنیم ارزیابی اینکه چگونه میتوانیم با کسبوکار مبتنی بر خدمات واقعی ما سازگار شویم و چگونه این کار با تجارت واقعی ما کار میکند.
جوی کورنمن: بله، بنابراین من میخواهم در مدت کوتاهی وارد این موضوع شوم زیرا من با یکی دیگر از مهمانان پادکست به نام جوئل پیلگر صحبت می کردم، و او به نوعی مشاور صاحبان استودیو است و به آنها کمک می کند تا مقیاس را افزایش دهند، و او در واقع از باک به عنوان نمونه ای از شرکتی استفاده کرد که واقعاً در اینجا الگو قرار می دهد. مهارت هایی را که ایجاد کرده اید تکامل دهید و از آنها استفاده کنید، اما به دنبال فرصت های جدید برای به کارگیری آنها باشید. و من دیده ام که باک شروع به انجام این کار کرده است، و این واقعاً بسیار عالی است، بنابراین ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد، اما من می خواهم در مورد چیزی که شما به آن اشاره کردید صحبت کنم، این بود که گاهی اوقات مردم به باک می آیند و در این مرحله، من مطمئن هستم که شما را شگفت زده نمی کند که باک یک پله بزرگ در حرفه طراحان حرکت است، همه از آن آگاه هستند و بنابراین گاهی اوقات من مطمئن هستم که هدف این است. من می روم بهباک برای دو سال و سپس من می خواهم به صورت آزاد بروم چون می خواهم این سبک زندگی را داشته باشم، و فقط کنجکاو هستم، آیا این اصلا شما را اذیت می کند؟ یا این فقط بخشی از بازی است که ما در آن هستیم؟
رایان هانی: آره، منظورم این است که بخشی از بازی است. من فکر می کنم، صادقانه بگویم، اگر هدف کسی رفتن و آزادکاری باشد، من واقعاً او را اینجا نمی خواهم، زیرا زمانی که شما به صورت آزاد کار می کنید، بسیاری از ورودی های خلاقانه را کنار می گذارید، و افرادی که من میخواهم عضوی از خانواده باک باشم، افرادی هستند که ترجیح میدهند خلاقانه عمل کنند تا اینکه هر کاری که فریلنسر است انجام دهند. و البته ما از فریلنسرها به مناسبت استفاده می کنیم و هر کسی که خوب است سعی می کنیم استخدام کنیم، اما همین که هست. من انواع و اقسام افراد را به دلایل مختلف داشته ام و رفته اند و هیچ وقت ناراحت نیستم. این حق آنهاست.
جوی کورنمن: بله، بنابراین فکر میکنم روشی که این سوال را بیان کردم این است که باک، هاروارد شرکتهای طراحی حرکت است. منظور من این است که همه در آنجا اعمال می شوند و افراد زیادی ... افراد زیادی وارد نمی شوند، بنابراین من کنجکاو هستم، زیرا به نظر می رسد شما به دنبال یک چیز بسیار خاص در یک کارمند تمام وقت هستید و من مطمئن هستم که این کار است. زمانی که یک فریلنسر استخدام می کنید متفاوت است، اما در یک کار تمام وقت به دنبال چه چیزی هستید؟
رایان هانی: علاوه بر استعداد، در واقع میل به خلق آثار استثنایی است و همچنین مهم است که افراد دارای مهارت های متنوعی باشنددر بیشتر موارد به این دلیل که ما کارهای بسیار متفاوتی انجام می دهیم و به افرادی نیاز داریم که بتوانیم به اطراف بپریم و راحت باشیم. امروز، شما روی این کار کار میکنید، فردا دارید این کار را میکنید و برخی از مردم آن را دوست دارند و برخی افراد با طرز فکرشان مطابقت ندارد. بنابراین، افرادی که از انواع کارها لذت می برند و در نهایت، ما با افراد دارای منیت خوب کار نمی کنیم و خداراشکر می کنم، در این صنعت، آن دسته از افرادی که می بینیم عموماً این کار را نمی کنند و به روی افکار دیگران باز هستند. و با دیگران خوب بازی کنیم، اما این اتفاق می افتد و بنابراین ما بسیار از آن آگاه هستیم و می خواهیم مطمئن شویم که همه می دانند که هر چقدر هم که با استعداد باشند، اگر مایل به بازی خوب نباشند، بیرون خواهند بود. .
جوی کورنمن: استعداد و استعداد در طراحی حرکتی، حداقل در سطح، اگر این چشم را داشته باشید، تشخیص آن بسیار آسان است. شما می توانید به نمونه کارهای شخصی نگاه کنید و ببینید که او چه توانایی هایی دارد، اما چگونه می توانید آن چیزهای دیگر را قبل از استخدام کسی آزمایش کنید؟
رایان هانی: منظورم این است که حدس می زنم این یک احساس است ، جلسه ای برگزار می کنیم و این روزها اکثراً کارآموزان را می آوریم و قبل از اینکه تصمیم بگیریم آنها را استخدام کنیم یا نه، به آنها X زمان می دهیم و اگر اینطور نیست، یک فریلنسر است که می آوریم و از آنها بخواهید روی یک شغل کار کنند و اگر مردم آنها را دوست داشته باشند و یک ماه اینجا باشند، کارشان درست می شود، سپس آنها استخدام می شوند. بنابراین، یک امتحان قبل از آن وجود داردسناریو خرید تنها زمانی که در جایی که باید ریسک کنید کار نمی کند، فردی از کشور دیگری است که به ویزا نیاز دارد و کار آنها واقعاً خوب است، شما آنلاین با آنها صحبت می کنید، یک یا دو بار کنفرانس ویدیویی انجام می دهید، احساسی نسبت به آنها پیدا می کنید. و سپس آنها را بیاورید. من میتوانم بگویم... نه، ما افراد زیادی از کشورهای دیگر داریم، بنابراین این کار را کمی انجام میدهیم و ریسک بیشتری دارد و بنابراین زمانهای بیشتری نسبت به راههای دیگر وجود دارد، افرادی هستند که کار نمیکنند اما همچنین میتوانم بگویم 90٪ مواقع، عالی است.
جوی کورنمن: من فکر میکنم اگر دیدگاه شرکتی بسیار واضحی داشته باشید و آن را به همه افراد زیر نظر داشته باشید، کمک میکند. شما، پس آنها هم می دانند که به دنبال چه چیزی بگردند. من متوجه شدم که این ترفند در مورد استخدام به طور کلی این است که مطمئن شوید فردی که استخدام می کند واقعاً می داند که مأموریت چیست و واقعاً جالب است زیرا فکر می کنم شما درست می گویید که شرکت هایی که من دیده ام واقعاً سقوط می کنند و به هر حال از بیرون به نظر میرسد که تصمیمی که میگیرند ممکن است ناشی از پول باشد. آنها با قطع ارتباط مشتری خود و مراجعه به مشتری خود یک فرصت مالی را می بینند و به نظر می رسد که برای شما مهم نیست. آنچه مهم است کیفیت کار است، آیا این درست به نظر می رسد؟
رایان هانی: آره، ما... آن مثال خاص، اتفاق می افتد اما به طور طبیعی اتفاق می افتد.من فکر می کنم این یک تغییر در صنعت به طور کلی است. انتقال مستقیم به سمت کار مشتری به نوعی توسط سیلیکون ولی به طور طبیعی اتفاق افتاده است و این یک تصمیم آگاهانه نبود که کسی را کنار بگذاریم، اما وقتی مردم شروع به تماس مستقیم با ما میکنند، واضح است که تلفن را برمیداریم. بنابراین، بله، در مورد ما، ما این کار را انجام دادیم، اما این یک تصمیم آگاهانه نبود.
جوی کورنمن: درست، حدس میزنم بیشتر در مورد استودیوی طراحی حرکت صحبت میکردم. به طور ناگهانی یک استراتژیست برند استخدام می کند و شروع به تلاش می کند تا مانند یک آژانس تبلیغاتی باشد، چیزی که من دیده ام به نوعی به سمت جنوب می رود. بنابراین، در حالی که ما به نوعی به موضوع استخدام می پردازیم، سخت ترین مهارت برای شما بچه ها پیدا کردن چیست، زیرا تصور می کنم شما باید مجموعه بی پایانی از رزومه ها، قرقره ها و نمونه کارها داشته باشید، آیا چیزهایی وجود دارد که واقعاً پیدا کردن آن سخت است، حتی زمانی که همه می خواهند برای شما کار کنند؟
رایان هانی: من فکر می کنم که تک شاخ ها ... خوب، موقعیت های مختلفی در اینجا وجود دارد و بسیاری از آنها مشاغل مختلف برای پر کردن، اما تک شاخهایی که پیدا کردنشان سختتر است، افرادی هستند که ایدههای عالی دارند و تقریباً میتوانند هر چیزی را خلق کنند و این ... وقتی آن افرادی را پیدا کردید که برای زندگی دوستشان دارید.
جوی کورنمن: درست است.
رایان هانی: این که گفته می شود، وقتی در سطح خاصی هستیم که در آن به دنبال افرادی هستیم که برای هر موقعیتی شگفت انگیز باشند. یا حداقل پتانسیل را داشته باشندبرای رسیدن به آنجا، پیدا کردن همه افراد از یک تهیه کننده گرفته تا هماهنگ کننده و حتی یک مدیر دفتر کار سختی است. بنابراین پر کردن هر موقعیتی سخت است.
جوی کورنمن: درست، بله، شما به نوعی به لیگ های بزرگ می رسید و افراد کمتری در آن سطح وجود دارند. بنابراین، شما در مورد اهمیت حفظ آن صحبت کردهاید. و اگر بخواهند یکسری پول در بیاورند. بنابراین، چگونه آنها را نگه می دارید زیرا من با برخی از کارکنان شما آشنا شده ام، و آنها بسیار به باک اختصاص داده شده اند، و دیدن آن بسیار شگفت انگیز است زیرا من در استودیوهای دیگر دیده ام، شما همیشه این را متوجه نمی شوید. بنابراین، من کنجکاو هستم که چگونه این رابطه را با آنها ایجاد کردهاید.
رایان هانی: من فکر میکنم این فرهنگ و برخورد با آن مانند یک خانواده و همانطور که قبلاً گفتم، ارتباط است. اما همچنین، ما میخواهیم مردم خوشحال باشند، واقعاً ما میخواهیم آنها خوشحال باشند، بنابراین اگر از نظر خلاقانه و از نظر مالی برآورده شود تا جایی که ما همیشه با همه بررسی میکنیم و مطمئن میشویم که آن چیزها اتفاق میافتد. فرصتهایی که در جاهای دیگر وجود دارد، بیشتر برای شرکتهای واقعاً بزرگی است که تمرکزی بر فرهنگ خلاق ندارند. بنابراین، ما در تلاش هستیم تا خانه ای برای این افراد با استعدادی بسازیم که می خواهند احساس قدردانی کنند و می خواهند جایی باشد کهبه رهبری آنجا که فرهنگ خلاقیت باورنکردنی برای خانواده باک ایجاد کرده اند. در این مصاحبه، رایان داستان درونی آنچه برای ایجاد باک و رشد آن به شرکت شگفتانگیز بزرگی که امروز است را به ما میدهد. شما متوجه خواهید شد که آنها در کارکنان به دنبال چه چیزی هستند. شما در مورد دردهای رو به رشد، درس های آموخته شده، پیروزی های بزرگ، نحوه سازگاری آنها با صنعت در حال تغییر و خیلی چیزهای دیگر خواهید شنید. رایان به طرز شگفت انگیزی در مورد همه چیز باز است و خودداری نمی کند و باید بگویم که من از صحبت کردن با او چیزهای خیره کننده ای یاد گرفتم و می دانم که شما هم خواهید فهمید. بنابراین، اگر هنرمند جدیدی هستید یا در حال حاضر استودیوی شخصی خود را اداره میکنید، این گفتگو برای همه مناسب است. پس به اینجا می رویم، رایان هانی از باک!
جوی کورنمن: رایان هانی، حضور شما در پادکست شگفت انگیز است. من واقعاً از شما متشکرم که از برنامه احتمالاً دیوانه کننده خود وقت می گذارید. بنابراین، متشکرم برای انجام این کار، مرد. من نمی توانم صبر کنم تا صحبت کنم.
رایان هانی: خوشحالم.
جوی کورنمن: درست، پس من می خواستم کمی از ابتدا شروع کنید معمولاً کاری که من انجام می دهم این است که روی لینکدین همه کسانی که روی پادکست می آیند وارد می شوم و من فقط به پایین می روم و دیدم که شما مدرک اقتصاد از کالج کلرادو دارید که من نمی دانستم و نمی دانم چند نفر است. صاحبان استودیو دارای مدرک اقتصاد هستند. بنابراین، من تعجب می کنم که چگونه رفتیدبر روی آنها و آنچه می خواهند انجام دهند متمرکز شده است. بنابراین، میتوانید در جای دیگری پول بیشتری به دست آورید و اگر هدف شما این است، قدرت بیشتری برای شما به ارمغان خواهد آورد، اما اگر میخواهید به طور خلاقانه تحقق پیدا کنید و عضوی از خانوادهای باشید که واقعاً بر روی مأموریتی که در مورد خلاقیت است متمرکز شدهاند، پس این میشود. مکان مناسب برای شما.
جوی کورنمن: بنابراین، با بزرگتر شدن یک شرکت، به عنوان یک موسس، شغل شما آشکارا با رشد شرکت و زمانی که به اندازه خود می رسید تغییر می کند. من فکر میکنم بخش بزرگی از کار شما این است که اطمینان حاصل کنید که فرهنگ شرکت سالم میماند و بر چشماندازی که برای آن و هم بنیانگذاران خود دارید متمرکز میماند و بنابراین چقدر صریح هستید؟ چگونه مطمئن می شوید که همه افراد تا کارآموز متوجه می شوند که باک این نیست که ما می خواهیم برای دو سال عکس های داغ وارد شود و بعد خداحافظی کنیم، ما به دنبال خانواده می گردیم و بیشترین پول را به شما نخواهیم پرداخت، اما ما می خواهیم بهترین محیط را برای خلق آثار شگفت انگیز فراهم کنیم؟ چگونه آن را القا میکنید؟
رایان هانی: من فکر میکنم این فقط تکه تکه است. منظورم این است که ما مطمئناً چیزها را به صراحت نمی گوییم...
جوی کورنمن: هیچ آهنگی وجود ندارد؟ آهنگ باک یا هیچ چیز دیگری وجود ندارد؟
رایان هانی: نه، آهنگ باک وجود ندارد. افرادی که ما در محل قرار دادهایم و مسئول فرهنگ هستند آنقدر با ما بودهاند که به طور ضمنی آن را درک میکنند و در هر کاری که انجام میدهند اینطور است. ما قطعا داریمجلسات زیادی برگزار کنید و درباره کارکنان صحبت کنید و در مورد افرادی صحبت کنید که کار عالی انجام می دهند و مطمئن شوید که آنها احساس پاداش می کنند و مطمئن شوید که فرصت های خلاقانه دیگری نیز دارند. تا آنجا که به غرامت مربوط می شود، می توانم بگویم که ما مطمئن می شویم که به همان اندازه یا در بیشتر موارد بیشتر از دیگر استودیوهای طبیعت خود پرداخت می کنیم، اما مطمئناً نمی توانیم دلار سیلیکون ولی را با گزینه های سهام و غیره مطابقت دهیم.
جوی کورنمن: درست است، البته، بله و این چیزی است که میخواهم کمی به آن بپردازم، زیرا از بسیاری از صاحبان استودیو شنیدهام که این روزها یک چالش است. بنابراین، من میخواهم در مورد برخی از کارهایی که باک انجام میدهد و فکر میکنم باک از ابتدا روی رادار من بود، صحبت کنم، اما فکر میکنم زمانی که شبیه یک طرفدار واقعی شدم، قطعه Good Books بود، و مطمئنم این مورد برای بسیاری از افرادی است که گوش می دهند. این بود... و شنیدهام که در مصاحبهها میگویید که آن قطعه برای شما بزرگتر بود. حالا، با نگاه کردن به چیزی شبیه به آن، فقط مقدار انیمیشن در آن و نحوه انجام آن بسیار دیوانه کننده کار فشرده است. من حتی نمیتوانم بفهمم که چند ساعت انیماتور طول کشید و بسیاری از کارهای شما، مانند بسیاری از کارهایی که واقعاً به آنها شهرت دارید، عناصری از آن را دارند. انیمیشن سلولی سنتی یا استاپ موشن یا ترکیبی دیوانهکننده از CG و استاپ موشن یا لایو اکشن، چیزهای زیادی در آن وجود دارد ومن فقط کنجکاو هستم، من برخی از آنها را می شناسم که در آنها سودآور نیستید، اما آیا اصلاً ممکن است در مقیاس بزرگ و کارهای فوق العاده مانند آن سودآور باشید؟
رایان هانی: آن چیزها ... این اتفاق می افتد، اما بسیار نادر است. آن مشاغلی که نام بردید، مخصوصاً کتاب های خوب، کتاب های خوب که به معنای واقعی کلمه برای انجام دادن آن ها دستمزد صفر دلاری دریافت می کردیم، بنابراین ... ما علت را دوست داشتیم. آنها به ما آزادی خلاقیت کامل دادند تا بتوانیم آنچه را که میخواهیم انجام دهیم، و فیلمنامهای که آنها داشتند عالی بود. بنابراین، هنگامی که چنین فرصت خلاقانه ای وجود دارد، ما این کار را نه فقط برای اینکه قطعه ای برای حلقه خود داشته باشیم که قرار است کار بیشتری داشته باشد، انجام می دهیم، بلکه از آن برای الهام بخشیدن به فرهنگ خلاق و جذب استعدادها نیز استفاده می کنیم.
جوی کورنمن: این واقعاً عالی است، بنابراین وقتی آن پروژه یا پروژههایی مانند آن به پایان میرسد، آیا صحبتهایی در داخل وجود دارد که نشان میدهد ما قطعاً بابت این موضوع ضرر خواهیم کرد، اما من میدانم که این هنرمند اینجاست برای انجام چنین کاری جان خود را از دست داده است، و آنها روانی خواهند شد؟
رایان هانی: آره، منظورم این است که این بخشی از گفتگو است. این گونه است که ما پولی را که برای پروژه ها خرج می کنیم به عنوان دلارهای بازاریابی برای خودمان، برای مشتریانمان و همچنین، همانطور که گفتم، برای جذب استعدادها و امکان گسترش فرصت های خلاقانه در اطراف مانند آنچه شما اشاره کردید، می بینیم.
جوی کورنمن: بله، واقعاً جالب است که بودجه بازاریابی خود را به عنوان منبعی از بودجه برای ساختن چیزهای جالب در نظر بگیرید.چون فکر میکنم گاهی اوقات در ذهن صاحبان کسبوکار قطع میشود که خوب فکر میکند، محصولی که من میسازم، باید با بازاریابی متفاوت باشد و واقعاً، در مورد استودیوهای طراحی حرکت، برعکس آن چیزی است که محصول شما بازاریابی شماست.
رایان هانی: آره.
جوی کورنمن: آره. بنابراین، شما به عنوان یک شرکت چگونه تصمیم می گیرید که برای کدام پروژه ها صرف منابع و زمان و رک و پوست کنده شود؟ لنز آن نیاز به دو مورد از این سه داشت، یا کره چشم، پول یا خلاق، و من فکر می کنم که در طول سال ها تغییر کرده است و واقعاً خلاق شماره یک است اگر بخواهیم برای چیزی پول خرج کنیم، فرصت دو است، که به این معنی است که این امر به چیزی جالب برای ما منجر می شود. برای مثال، ما روی برنامههای تلویزیونی کار کردهایم و نوعی طراحی در آن حوزه را با ضرر انجام دادهایم تا روابطی ایجاد کنیم که منجر به فرصتهای خلاقانه دیگری شود و سومین، به نظر من، اکنون واقعاً در مورد روابط مشتری است. بنابراین، ما ممکن است مشتری داشته باشیم که کارهای زیادی با او انجام می دهیم که عالی است و رابطه فوق العاده ای داریم و آنها نیاز به لطف دارند و اگر به معنای حفظ آن رابطه باشد، ما بیش از آن حاضریم پول خود را از دست بدهیم.
جوی کورنمن: بله، منظورم این است که این روزها راه ایده آلی برای اداره استودیو است، و بدیهی است که راحت تراین کار را زمانی انجام دهید که مدتی در آنجا هستید، و مقداری پول نقد در بانک دارید، و ماه به ماه زندگی نمی کنید و اساساً هرگز نمی خوابید. بنابراین، بود... برای استودیویی که جوان است و هنوز در آن موقعیت قرار نگرفته است، آیا این هنوز هم کاری است که اگر بخواهند رشد کنند باید انجام دهند یا این چیزی است که منتظر بمانید تا به اندازه کافی کار نکنید. کار جالبی است اما اکنون مقداری پول در بانک دارید، می توانید این پروژه های مشخصات را شروع کنید؟
رایان هانی: فکر می کنم صنعت در 10 سال گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده است، و این ساختن کار جالب و جذب کار دستمزدی از این طریق به آسانی سابق نیست، اما همانطور که گفته شد، تا زمانی که قبض های خود را پرداخت می کنید، باید تا آنجا که می توانید به خودتان فشار بیاورید تا کار جالبی برای همه افراد ایجاد کنید. دلایلی که قبلاً ذکر کردم، و این فقط برای جذب مشتری نیست، بلکه جذب و حفظ استعدادها نیز می باشد.
جوی کورنمن: به نظر شما چرا اکنون انجام کارهای جالب و جذب سخت تر است. پرداخت کار از طریق آن؟
رایان هانی: منظره ای که قبلاً تغییر کرده بود شما آژانس هایی داشتید که مشتریان داشتند و ما نمایندگانی داشتیم که افراد را دنبال می کردند از آژانسی به آژانس دیگر و آن روابط را داشته باشید و بروید و اکرانها را انجام دهید و ... و سپس آنها را مجبور کنید که روی افراد جدید ریسک کنند یا اوه این کارگردان، برای حلقه شما عالی است و اکنون به دلیل رابطه آژانس / مشتری تحت فشار است،مردم کمتر حاضر به ریسک کردن هستند، بنابراین ایده اوه، من قصد دارم این فروشگاه پنج نفره را امتحان کنم و امیدوارم که تحویل آنها به آسانی سابق نباشد و سپس طرف دیگر آن مقدار بسیار زیاد است. این روزها کار مستقیماً به مشتری ارائه می شود زیرا شرکت ها بازاریابی زیادی را در خانه انجام می دهند و سپس به نوعی ... کاری که آنها انجام می دهند این است که فروشندگان مورد تایید خواهند داشت.
رایان هانی : بنابراین، اگر در لیست فروشنده تایید شده هستید، آنها به شما کار میدهند و این زمان میبرد، اما همچنین به استودیوهایی با اندازه مشخص نیاز است تا حتی بتوانند در آن لیست قرار بگیرند و شروع کنند. با پنج نفر، احتمال کمتری وجود دارد که این اتفاق برای شما بیفتد و پس از آن، کارهای کوچک زیادی در اطراف آن اتفاق میافتد... برای استارتآپها یا هر کس دیگری که استودیوهای جوان میتوانند برای ساختن پورتفولیو از آن استفاده کنند، اما همانطور که گفتم، فکر میکنم اینطور است. احتمالاً در این مرحله ورود به گروه تثبیتشدهتر سختتر است.
جوی کورنمن: بله، موافقم. منظورم این است که من دوستی دارم که استودیویی را در بوستون اداره میکند و آنها اخیراً بهعنوان فروشنده برای Google تأیید شدهاند و مثل این بود که زندگی در حال تغییر است، اما آنها مجبور شدند میلیونها حلقه را برای این کار انجام دهند و به اندازهای هستند. جایی که آنها می توانند از آن حلقه ها بپرند، اما شما درست می گویید، استودیوی پنج نفره کار سختی برای انجام این کار خواهد داشت. بنابراین، شما کمی در مورد چیزی صحبت کردید که ... یکی از عبارات مورد علاقه من است که مناز یکی از شرکای تجاری قدیمی ام یاد گرفتم یکی برای غذا، یکی برای قرقره و یادم می آید زمانی که در اولین کنفرانس Blend به طور خلاصه با شما آشنا شدم و ما روی صحنه بودیم و شما آماری را به من دادید که من به یاد ندارم. عدد دقیق، اما اساساً چیزی که شما میگفتید این بود که میزان کاری که باک انجام میدهد در مقایسه با مقداری که در وبسایت میبینید، به نوعی نسبت دیوانهکنندهای است. بنابراین در مورد اینکه چه مقدار از کارهایی که باک به عنوان یک شرکت انجام می دهد به چیزی شبیه به آه ختم می شود، ما باید این را در وب سایت نشان دهیم؟
رایان هانی: بله منظورم این است که دقیقاً نمی دانم اما می گویم در محدوده 10 درصد است و برخی از آن ها به این دلیل نیست که ما انتخاب می کنیم ... ما فکر می کنیم شایسته نیست اما بیشتر از آن است که اجازه نشان دادن نداریم. آی تی. بنابراین این بخشی از آن است و سپس بسیاری از کارهایی که این روزها انجام میدهیم، ما واقعاً انجمن مناسبی را برای نشان دادن کار پیدا نکردهایم. بنابراین، ما در حال طراحی مجدد و تجسم مجدد حضور خود در وب هستیم تا به نوعی بیشتر کارهایی را که این روزها انجام میدهیم منعکس کنیم و بنابراین میتوانیم کارهای بیشتری را ارائه کنیم، اما من فکر کنید بسیاری از آن به دلیل محرمانه بودن است.
جوی کورنمن: درست است، بله، منطقی است. بنابراین، من میخواهم به آنچه در اینجا میرقصیم، چشماندازهای در حال تغییر و همه اینها بپردازم، اما یک سوال دیگر از شما در مورد کار واقعی باک داشتم. یکی از رایج ترینراههایی که من دیدهام استودیوهای انیمیشن و رک و پوست کنده، حتی مانند خانههای پست تولیدی بزرگ گسترش پیدا کردهاند، وارد شدن به مرحله تولید و فقط اضافه کردن یک کامپوننت لایو اکشن بزرگ است و باک هر از چند گاهی اکشن زنده را در کار خود دارد، اما شبیه ویژگی باک نیست. و من فقط کنجکاو هستم که آیا این چیزی بوده است که شما در مورد آن فکر کرده اید و شاید چرا این کار را نکرده اید؟ آی تی. ما در اوایل فرصتهایی برای کارگردانی لایو اکشن داشتیم و برخی را استفاده کردیم و برخی را نداشتیم. فکر میکنم ما متوجه شدیم که فرصتهای اکشن زنده عموماً از نظر خلاقانه برای افرادی مثل ما عالی نیستند و وقتی کسی از ما میخواهد این کار را انجام دهیم، عموماً به این دلیل است که میخواهند از بودجه خود حداکثر استفاده را ببرند.
جوی کورنمن: درست، درست است.
رایان هانی: آنها یک مؤلفه انیمیشن دارند و یک جزء اکشن زنده دارند و نمی توانند هزینه کنند برای گرفتن یک کارگردان زنده و ساخت انیمیشن خوب، بنابراین آنها از ما بخواهند که هر دو را انجام دهیم. و ما همچنان برخی از آن کارها را همانطور که شما اشاره کردید انجام می دهیم، اما مدل کارگردانی نداریم و بخش دیگر آن این است که ما اصلاً یک مدل کارگردان نیستیم و در واقع معتقدیم که مدل استودیویی بسیار موثرتر است. مشتریان ما و با کارگردانی اکشن زنده، وقتی فهرستی از کارگردانان را دنبال میکنید، این یک نوع تجارت بسیار متفاوت است و مردم واقعا نمیفهمندمثل اوه، چه کسی قرار است این را کارگردانی کند، اوه باک آن را کارگردانی خواهد کرد. خوب، چه کسی در باک؟ خوب، نه، فقط باک، و قورت دادن آن برای مردم سخت است.
رایان هانی: بنابراین، من فکر می کنم این ترکیبی از چیزها است. فرصت های خلاقانه عالی نیستند، رقابت زیادی برای آن کار وجود دارد، به خصوص کار خوب. این نیز یک کسب و کار است که زمانی که برای انجام یک عکسبرداری می روید، زمان بسیار مهمی است، از زمان لقاح گرفته تا قبل از حرفه ای تا تیراندازی، همه باید روی عرشه باشند و ... شما نمی توانید هیچ کار دیگری انجام دهید. بنابراین، در مدل استودیویی، مدیران خلاق ما میتوانند دو یا سه کار را در یک زمان انجام دهند و در همه این کارها دست داشته باشند، در حالی که اگر در حال فیلمبرداری لایو اکشن هستند، فقط این کار را انجام میدهند. بنابراین، باید چیزی باشد که برای ما قانع کننده باشد یا در خدمت یک کار برای مشتری باشد که با او رابطه داریم یا خلاق است.
جوی کورنمن: این هم جالب است. چون در یک مدل کارگردانی، من در اوایل کارم دوستانی دارم که در شرکتی که من برای آن کار میکردم کارگردان بودند و سختترین کار برای آنها کبوتر شدن بود و حتی ... و بعد منظورم این است که احتمالاً 15 سال پیش بود. اما مشتریانی که برای گفتن استودیوی انیمیشن در فریلنس میآیند [نامفهوم 01:16:28]، به شیوهای عادت کردهاند که یک سرمقاله در جایی که شما نام آن مغازه را داشته باشید، داشته باشند. شما باید Crew Cuts یا چیزی مشابه داشته باشید، اما با ویرایشگران خاصی کار می کنید،و هر کدام حلقه مخصوص به خود را دارند، و شما استعدادی را که میخواهید با آن کار کنید انتخاب میکنید، و بسیاری از مشتریان سعی کردند این اتفاق را در سمت استودیو انجام دهند و بگویند خوب، من آخرین چیزی را که از شما گرفتم دوست داشتم. زمان. من دوباره آن طراح را می خواهم. آیا چنین چیزی در باک اتفاق افتاده است یا شما... منظورم این است که آیا در گذشته چنین اتفاقی افتاده است که مردم بگویند از کاری که انجام دادی خوشم می آید، و می خواهم مطمئن شوم کاری که دفعه بعد انجام می دهی به همان اندازه خوب است، بنابراین می خواهم نام آن شخص، من دوباره آن مدیر خلاق را میخواهم؟
رایان هانی: آره، منظورم این است که مردم در مواردی از مدیران خلاق خاص درخواست میکنند و اگر بتوانیم آن را بپذیریم، میخواهیم، اما فکر میکنم ما همچنین به مشتریان خود اعلام کردهایم که استعداد زیادی داریم و یکی از بهترین مهارتهای ما این است که بتوانیم گروههای سفارشی برای پروژه شما بر اساس آنچه شما نیاز دارید جمع آوری کنیم. و صادقانه بگویم که گاهی اوقات آنها فقط در دسترس نیستند و ما باید پیشنهاد کنیم که شخص دیگری روی آن کار کند و این چیزی است که در مورد مدل نیز عالی است و چرا با کار مستقیم به مشتری بهتر کار می کند این است که آنها می توانند به ما مراجعه کنند و ما میتوانیم، با هر اندازه پروژهای، و میتوانیم تیمی را گرد هم بیاوریم که به آن پروژه خدمات میدهد و این در مورد یک چشمانداز منحصر به فرد نیست، بلکه در مورد همکاری با آنها برای ایجاد است.
جوی کورنمن: خوب، بسیار خوب، پس بیایید در مورد روشی که صنعت تغییر کرده است و تغییرات زیادی دراز آنجا به کار در صنعت انیمیشن؟
رایان هانی: بله، بنابراین پدرم موافقت کرد که هزینه دانشگاه را بپردازد، اما فقط در صورتی که من مدرک اقتصاد بگیرم. اینطور شد. بعد از فارغ التحصیلی متوجه شدم که هیچ علاقه ای به اقتصاد ندارم و یک سال مرخصی گرفتم و یک سال در لندن زندگی کردم و سعی کردم بفهمم قرار است چه کار کنم. من یک بارمن در یک بار شراب بودم، در چند رستوران کار می کردم و سپس یکی از دوستانم می دانست که من به کامپیوتر علاقه مند هستم. من در اوقات فراغت خود کمی برنامه نویسی کامپیوتری و غیره انجام دادم و او به من پیشنهاد کرد که در مدرسه ای در ونکوور به نام مدرسه فیلم ونکوور که نوعی برنامه چند رسانه ای جدید داشت، شرکت کنم و من این کار را انجام دادم. حدس میزنم سال 1996 بود، و هفدهمین برنامه بود که آنها انجام داده بودند و آنجا، فقط 10 ماه بود که در هر رشتهای، از طراحی وب گرفته تا تولید موسیقی، ویرایش، طراحی گرافیک، تقریباً دو ماه طول کشید. و غیره و البته انیمیشن، و پس از آن این چیزی بود که به نوعی علاقه من را برانگیخت و شروع به انیمیشن در فلش کردم. فکر می کنم فلش 2 بود. و به این ترتیب بود که وارد ...
جوی کورنمن : خب، چرا پدرت می خواست تو اقتصاد بخوانی؟ چرا آن رشته؟
رایان هانی: فکر می کنم این یک سنت خانوادگی است. بنابراین، برادران من هر دو MBA دارند و پدرم نیز ... خوب، او مدرک حقوق دارد، اما بازرگانی هم خوانده است و فقط فکر می کرد که بیشتردهه گذشته، اما احساس میکنم در گذشته، نمیدانم، احتمالاً سه یا چهار سال، این افزایش عظیم در میزان کار شرکتهای سیلیکون ولی وجود داشته است و علاوه بر آن، شما همه این فناوریهای جدید را دارید که نیاز به طراحی حرکتی دارند و اخیراً، باک یک برنامه بسیار سرگرم کننده منتشر کرده است، ما آن را در یادداشت های نمایش این پادکست به نام Slapstick، که یک برنامه واقعیت افزوده است، پیوند خواهیم داد و من از دیدن آن بسیار هیجان زده بودم زیرا من دیده ام که استودیوهای دیگر شروع به حرکت به این دنیای مالکیت معنوی و ساختن محصولات و چیزهایی کرده اند که می توانند داشته باشند و می توانند صراحتاً جریان های درآمدی غیرفعال داشته باشند و بنابراین من کنجکاو هستم که آیا می توانید در مورد تصمیم ساخت آن برنامه و حتی صحبت کنید. باک را به دنیای IP گسترش دهید؟
رایان هانی: بله، بنابراین، منظورم این است که هدف از آن لزوماً کسب درآمد نبود. این یک برنامه رایگان است. این واقعاً مربوط به این بود که ما کارهای واقعیت افزوده زیادی را برای مشتریانمان انجام میدهیم، خواه اینستاگرام یا فیسبوک یا ... خوب، آنها یکسان هستند اما Google و غیره و بنابراین ما یک تیم کاملاً قوی در اینجا در فناوری خلاق داریم. دنیای AR و سپس ما همه این طراحان و انیماتورهای شگفتانگیز را در اینجا داریم و در واقع ایدهای بود که باید به مردم یک خروجی خلاقانه دیگر میدادیم. بنابراین، به طراحان و انیماتورها بدهید، آنها می توانند این بسته های برچسب را انجام دهند. آنها میتوانند هر موضوعی را که میخواهند انجام دهند و سپس ما میتوانیم زمان کار را برای آنها مسدود کنیمبر روی آنها و سپس تیم CT آنها را ادغام کند و سپس این فرصتی برای تیم CT بود تا در مورد ویژگی های آینده فکر کنند.
رایان هانی: ما می توانیم کمی سریعتر از اجرای ویژگیهای جدید در برنامه نسبت به شرکتهای بزرگتر حرکت کنید و بنابراین چیزی که ما شروع به دیدن کردیم چیزی بود که اوه، مشتری این چیز را در برنامه ما، این چیز را در برنامه ما، این ویژگی جدید و آنها میخواستند آن را در کار خود پیاده کنند، یا میخواستند راهی برای انجام کاری مشابه پیدا کنند. بنابراین، عواقب ناخواسته ای داشت. این واقعاً یک زمین بازی برای ما بود، اما به یک ابزار بازاریابی خوب نیز تبدیل شده است.
جوی کورنمن: آره، دقیقاً همین را میخواستم بگویم. به نظر می رسد درست مانند روشی که Good Books برای فروشگاه داستان سرایی و انیمیشن شما بازاریابی می کرد، Slapstick، به نوعی تبدیل به یک آگهی تبلیغاتی برای توانایی شما در ترکیب لبه های پیشرفته فناوری با مهارت های طراحی و انیمیشن شما شد، که واقعا عالی است. بنابراین، آیا این چیزی است که قصد دارید آن را گسترش دهید؟ منظورم این است که شما قبلاً در مورد آن صحبت کردید که واقعاً از استفاده از خلاقیت خود برای تلاش برای یافتن آن فرصتها، برای گسترش به این حوزههای نوظهور جدید هیجانزده هستید. بنابراین، آیا چیزهای بیشتری در راه است؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که ما ... ما یک بازی توسعه داده ایم، یک بازی موبایل که در حال تلاش هستیم برای پیدا کردن بودجه برای و در حال حاضر،ما به تازگی یک رئیس توسعه استخدام کرده ایم، و ما به دنبال ارزیابی و جستجوی حوزه هایی هستیم که می خواهیم در آنها سرمایه گذاری کنیم. ما و به ما کار اجاره می دهیم، و ما هزینه آن را از آنها دریافت می کنیم، اما آیا فرصت هایی برای ما وجود دارد که بتوانیم محتوای خود را بسازیم و خودمان خلاقیت ایجاد کنیم و این می تواند در بازی ها، برنامه ها یا حتی تلویزیون/فیلم باشد.
جوی کورنمن: آیا زمینه های دیگری وجود دارد که باک خود را در آن درگیر کرده است، مثلاً، می دانم که UI و UX حوزه بزرگی است که در آن انیمیشن تقریباً انتظار می رود. بنابراین، آیا افرادی در باک نیز هستند که روی چیزهایی از این دست کار میکنند و نمونههای اولیه را برای این روش توسعه میدهند [نامفهوم 01:22:29]، چیزهایی شبیه به آن؟
رایان هانی: بله.
جوی کورنمن: اکنون این موضوع به دلیل کار بر روی تبلیغات نایک است، درست است؟ این همان چیزهایی است که در وب سایت باک به پایان می رسد و به همین دلیل است که بسیاری از افراد به دلایلی وارد طراحی حرکتی می شوند تا روی تبلیغات کفش کار کنند. بنابراین، آیا هر یک از آن چیزهایی که من حدس میزنم از نظر خلاقیت کمتر جذاب است، و مشتریان شما آن را میخواهند، بنابراین خیلی خوب است، ما باید آن را انجام دهیم یا آن چیزها واقعاً برای شما هم جالب است؟
رایان هانی: آره، به نظر من جالب است. این برای برخی افراد جالب است و ... فرصت هایی است که از آن به دست می آیدبسیار جالب بوده اند باز هم، مانند این روابطی است که شما با مشتریان برقرار میکنید و به خصوص مستقیماً به بازار مشتری میروید، جایی که آنها میگویند خوب، خوب، حالا بیایید این را امتحان کنیم، این کار را انجام دهید. اوه، ما این چیز را گرفتیم، اما واقعاً چیزی که برای ما مهم است این است که مطمئن شویم افرادی داریم که می خواهند آن کار را انجام دهند و آن کار را انجام دهند. بنابراین، وقتی آنها برای اولین بار این فرصت ها را برای ما به ارمغان می آورند، مثل این است که اشکالی ندارد، ما کسی را نداریم که این کار را انجام دهد، اما این شخص احتمالاً می تواند این کار را انجام دهد. بنابراین، عالی است، بیایید از آنها بخواهیم که این کار را انجام دهند و سپس با آنها بررسی کنیم تا ببینیم آیا آنها علاقه مند هستند یا خیر، خوب بود، اما من واقعاً نمی خواهم این کار را اغلب انجام دهم. بنابراین، سپس ما شروع به آوردن افرادی خواهیم کرد که تمرکز بیشتری روی این نوع کار داشته باشند و به طور ارگانیک آن تیم را برای خدمت به مشتری بسازیم.
جوی کورنمن: درست، باشه، این باعث می شود احساس، مفهوم. اکنون، همانطور که باک تکامل می یابد، و شما باید استعدادهای جدیدی پیدا کنید، و یک مدیر توسعه را استخدام می کنید تا به نوعی توسعه نرم افزار پیشرو را به عهده بگیرد، چیزهایی مانند آن، کاری است که هر استودیویی که به یک اندازه خاص برسد باید انجام دهد. یا استودیوهای زیادی وجود دارند که شاید هیچ بخشی از آن را نمی خواهند، آنها فقط می خواهند به استعداد اصلی خود بچسبند، که ممکن است نام تجاری پخش یا چیزی شبیه به آن باشد. آیا فکر می کنید که این ... آیا این چیزی بیش از این است که ما به این علاقه داریم و به نظر سرگرم کننده است و این برای تیم ما سرگرم کننده است؟ آیا این نیز ما نیاز داریمبه تکامل خود ادامه دهید تا زنده بمانید و مرتبط بمانید؟
رایان هانی: آره، منظورم این نیست. من فکر می کنم که مردم می توانند با انجام همان کاری که انجام می دهند و مطمئناً آن را به خوبی انجام دهند زنده بمانند. من فکر می کنم برای ما، این فرصت خلاقانه است. فکر میکنم میخواهیم... بخشی از فرهنگ خلاقانه درباره انجام کارهای جدید و تمام صحبتهایی است که با خلاقیتهایم داشتهام، مثل این است که دوست دارم چیز جدیدی را امتحان کنم، و من خوبم، آنچه به شما علاقه دارد. و آنها مانند، اوه، من میخواهم وارد برنامههای تلویزیونی شوم یا دوست دارم روی یک بازی کار کنم و این نوع مکالمات ما را ترغیب میکند تا به آن حوزه نگاه کنیم و ببینیم آیا ممکن است بتوانیم آن را به روشی قابل انجام انجام دهیم. و بیشتر اوقات، این کاری است که ما می توانیم انجام دهیم و بنابراین آن را دنبال کردیم. بله، منظورم این است که واقعاً آن را برای همه جالب نگه میدارم و فکر میکنم انجام یک کار یکسان میتواند کمی کهنه شود.
جوی کورنمن: درست است. بنابراین، با نگاهی به زمانی که باک شروع به کار کرد، که دقیقاً در همان زمانی بود که من هم وارد این صنعت شدم، منظورم این است که هرگز حدس نمی زدم که این همه کار در آنجا وجود داشته باشد و ترکیبی از این مقدار است. مشتریان افزایش یافته است، انواع مختلف کار در آنجا افزایش یافته است و تلفن های هوشمند و فقط تبلت ها. منظورم این است که هر چیزی که صفحه نمایش دارد اکنون به حرکت روی آن نیاز دارد و بنابراین، یکی از بزرگترین تغییراتی است که من در آن احساس کردم.تقریباً در دهه گذشته، اما واقعاً در سه تا چهار سال گذشته، متوجه شدهام که غولهای فناوری صنعت مانند گوگل و اپل و آمازون و فیسبوک، تغییر بزرگی در صنعت ایجاد کردهاند. یک طراح حرکت باشید و من می دانم که باک با همه آن شرکت ها کار کرده است، بنابراین چه تأثیری بر تجارت باک داشته است، اما فکر می کنید چه تأثیری بر صنعت داشته است؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که تا آنجایی که تجارت ماست، قطعاً آنها به رشد ما کمک کرده اند و این برای ما شگفت انگیز بوده است، به خصوص در زمینه های فناوری خلاق و به همین دلیل. یک مزیت بزرگ برای ما بود تا جایی که به طور کلی صنعت، آنها به نوعی در تغییر مدل آژانس تبلیغاتی رهبری کردند. حتی زمانی که اولین کار گوگل را انجام دادیم، میدانم که اولین نقطه تماس با یک مدیر محصول بود. هیچ خلاقی وجود نداشت، به معنای واقعی کلمه هیچ خلاقی در کنار آنها نبود، جایی که انگار بله، ما این محصول را داریم، این چیزی است که میخواهیم از منظر تجاری انجام دهیم، چیزی برای ما بسازد.
رایان هانی: بنابراین، این نوع استودیوهایی مانند ما را مجبور کرده است که به نوعی ترکیبی عمل کنند و من نمی خواهم بگویم آژانس، زیرا این چیزی نیست که ما هستیم، اما ما را مجبور کرده است که برخی از آن قابلیت ها را اضافه کنیم و اگر اینطور است نوشتن یا در برخی موارد حتی استراتژی یا ... اما تفاوت این است که من فکر می کنماگر باهوش هستید، از دیدگاهی متفاوت نسبت به گذشته به آن می پردازید، زیرا سعی می کنید چیز جدیدی بسازید، بنابراین مشکلی نیست، بیایید به سراغ همه این افرادی برویم که 10 سال این کار را انجام داده اند. سالها و مدل قدیمی، تقریباً درست است، هسته آن چیزی است که میخواهیم انجام دهیم و بیایید افرادی را پیدا کنیم که سازنده هستند، کارهایی را که ما انجام میدهیم انجام میدهند و آنها را موظف به انجام آن کنیم و ببینیم آیا نمیتوانیم موفق باشیم .
جوی کورنمن: این واقعا جالب است. بنابراین، مانند این واقعیت که این شرکتهای غولپیکر بینهایت ثروتمند آمدند و اکنون بخشهای بازاریابی دارند و افراد واقعاً با استعدادی را در آن بخشها استخدام میکنند و بنابراین اکنون شما با آنها در ارتباط هستید. آیا اساساً دقیقاً مانند کار با یک آژانس تبلیغاتی در حال حاضر است یا هنوز تا حدی متفاوت است زیرا من حدس میزنم بخش بازاریابی فیسبوک احتمالاً چندین برابر بیشتر از بسیاری از آژانسهای تبلیغاتی است؟
رایان هانی : آره، حتما. منظورم این است که از این نظر متفاوت است که شما دارید ... شما مستقیماً با آنها و تیم آنها کار می کنید و آنها به پروژه مرتبط هستند و بنابراین در گذشته، شما این لایه را در بین جایی که آنها هستند دارید. از سوی مشتری خود وظیفه ای را بر عهده می گیرند و سپس در حال ایده پردازی و پیشنهاد هستند و سعی می کنند چیزی را به فروش برسانند و در نهایت، زمانی که فروخته شد، زمانی برای ساختن آن وجود ندارد و سپس می روند و آن را به سه نفر ارائه می کنند.شرکت های مختلف و مشتری چیزی را انتخاب می کنند و انجام می دهند. حالا بیشتر در طبقه همکف هستید، از همان ابتدا با آنها کار می کنید. این یک نوع رابطه متفاوت است که به نظر من پربارتر و بیشتر یک شراکت است.
جوی کورنمن: بله، و آنچه من دیده ام... زیرا بیشتر روز من- گفتوگوهای امروزی با دانشجویان ما، کارمندان شرکتها و مترجمان آزاد و برای آنها، و همچنین برای صاحبان استودیو، اما بهویژه برای طراح موشنهای تنها که تلاش میکند پای خود را در جایی بگذارد، انجام میشود، فکر میکنم همه آن غولهای بزرگ فناوری، آنها فقط مقدار فرصت را دو برابر می کنند و بنابراین از نظر من، این یک نکته مثبت است، اما من همچنین شنیده ام که جنبه های منفی دارد و یکی از معایب آن این است که چون آن شرکت ها طراحی حرکتی را به عنوان محصول خود نمی فروشند. ، طراحی حرکتی است ... شاید بخشی از محصول آنها باشد. بودجه متفاوتی در بازی وجود دارد و معنی آن این است که مقدار پولی که آنها می توانند برای استعدادها پرتاب کنند می تواند به طور قابل توجهی بیشتر از آن چیزی باشد که یک استودیو می تواند بپردازد، و من شنیده ام که گاهی اوقات تقریباً مانند یک جنگ مناقصه برای استعدادها وجود دارد، و من کنجکاو هستم، باک، فکر میکنم یکی از استودیوهایی هستم که هر هنرمندی میخواهد در آن کار کند، اما آیا تجربه کردهاید که باید نرخ روز بالاتری بپردازید یا مردم پول بیشتری میخواهند. چون می توانند به گوگل بروندبه مدت شش ماه و یکسری پول دربیاورید؟
رایان هانی: خب، و من فکر میکنم افرادی که به آنجا رفتهاند و در آن محیطها کار کردهاند و از پول جذب شدهاند، اگر آنها واقعاً علاقه مند به پیشرفت شغلی و ساخت کارهای جالب و سازنده بودن هستند، معمولاً به سرعت علاقه خود را از دست می دهند، و من مطمئناً ... در طول سال ها مهاجرت عظیمی از مردم به سیلیکون ولی و حتی از طرف ما وجود داشته است. همچنین. بسیاری از آنها پس از جلیقه شدن سهام خود بازگشته اند و آماده هستند تا دوباره به آن بازگردند و نمی توان گفت که این فرصت خوبی برای برخی از افرادی نیست که دوست دارند یک کار خاص را انجام دهند، اما موارد زیادی وجود دارد ... آنها شرکت هایی با تمرکز خلاق نیستند. آنها یک شرکت فناوری هستند.
جوی کورنمن: مطمئنا. مطمئناً کمی عجله طلا در آن وجود دارد و من مطمئناً آن را درک می کنم. منظورم هنرمند بودن است، به خصوص زمانی که مجبور هستید بین انجام کارهایی که هزینهها را پرداخت میکنند و کارهایی که خلاقانه هستند و همچنین نوعی بازاریابی برای مهارتهایتان تعادل برقرار کنید، اگر مقداری پول در بانک داشته باشید، به شما کمک میکند، بنابراین من کاملاً متوجه میشوم. اما شما یکی از نکات منفی کلیدی که می تواند در کار با آن شرکت ها اتفاق بیفتد این است که به خصوص من شنیده ام که کار با اپل، تقریباً همیشه اینطور است که شما روی چیزهایی کار می کنید که نه تنها هرگز نخواهید کرد. بتوانید نشان دهید اما حتی نمی توانید در مورد آن صحبت کنید، درست است؟ شما هستیدامضای قراردادی مبنی بر اینکه قبل از باز کردن افکت افکت و بنابراین من می دانم که شما با همه این مارک ها کار کرده اید و احتمالاً کارهای زیادی انجام داده اید که نمی توانید در مورد آنها صحبت کنید، آیا این برای شرکت دشوار است؟ آیا کار کردن روی این مشاغل برای هنرمند دشوار است؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که مطمئناً مقداری از اینها برای هنرمند وجود دارد. من فکر میکنم که به عنوان هنرمند، وقتی چیزی خلق میکنید، به خصوص اگر چیزی است که به آن افتخار میکنید، میخواهید به همه بگویید که آن کار را انجام دادهاید و در شکوه آن غوطهور شوید، اما این فقط به نوعی واقعیت است. من فکر می کنم که ما به طور مداوم در حال تلاش برای به چالش کشیدن این مارک ها در مورد این موضوع هستیم. من ... من در برخی موارد درک می کنم که چرا آنها این کار را انجام می دهند اما فکر می کنم که احتمالاً برای آنها پایدار نخواهد بود.
جوی کورنمن: اکنون به عنوان ... این فقط به من یادآوری می کند، قطعه ای وجود داشت که در ابتدای یک اپل حتی در ماه مارس منتشر شد و به محض اینکه آن را دیدم، تصور کردم که باک این کار را انجام داده است. مثل الان، کسی که خیلی باهاش کار کرده، الان حرف بیشتری داری؟ آیا میتوانید بگویید بله، ما این کار را انجام میدهیم، اما میخواهیم بتوانیم این را نشان دهیم؟ آیا باید در این مورد با شرکت هایی مانند آن مذاکره کنید؟ آرام قدم بزنید. تک تیراندازها دقیقاً بیرون هستند، درست است؟
رایان هانی: شما واقعاً هرگز نمی توانید ... اساساً همیشه یک انتظار و دیدن است.
جوی کورنمن: درست است.
رایان هانی: گاهی اوقات آنها می گویند بله ومدرک مفیدی در تجارت خواهد بود.
جوی کورنمن: این واقعاً جالب است زیرا میخواهم کمی بعد به این موضوع بپردازم، اما منظورم بسیاری از صاحبان استودیو است، این قطعهای است که احساس می کنند گم شده اند آنها از یک پسزمینه خلاق و هنری میآیند و شاید مادرشان نقاش بود و پدرشان تصویرگر، اما خانوادهتان، بهنظر میرسد، به نوعی آدمهای تجاری بودند. آیا فکر میکنید این به نوعی در تصمیم شما برای راهاندازی کسبوکار خود و کارآفرین شدن تأثیر داشته است؟
رایان هانی: من فکر میکنم دوست ندارم برای دیگران کار کنم، احتمالاً به همین دلیل است...
جوی کورنمن: به اندازه کافی منصفانه، غیرقابل استفاده.
رایان هانی: بله. من یک روز در یک آژانس تبلیغاتی در شهر نیویورک کار کردم و بلافاصله کار را ترک کردم. فکر میکنم اگر کسبوکارم را راهاندازی نمیکردم، اگر مجبور بودم حدس بزنم احتمالاً یک فریلنسر میشدم.
جوی کورنمن: آره، آژانس تبلیغاتی که رانندگی کرد چه بود. بعد از 24 ساعت دوری؟
رایان هانی: پاسخ صادقانه این بود که من به جلسه ای با مافوقم که یک زن بود رفتم و او در حین تاکسی سواری دستش را روی ران من گذاشت. .
جوی کورنمن: روز اول؟ عجب متأسفانه، این بدترین داستانی نیست که در مورد کار در آژانس های تبلیغاتی شنیده ام.
رایان هانی: و همچنین بود.گاهی اوقات آنها نه می گویند و بنابراین واقعاً هیچ مذاکره ای وجود ندارد. همانطور که گفتم، ما سعی میکنیم آنها را تشویق کنیم که به هنرمندان اجازه دهند آثار خود را نشان دهند و من فکر میکنم که ما در حال پیشرفت بودیم، اما یک مؤلفه تجاری و یک مؤلفه روابط عمومی در کنار آنها وجود دارد که در آن سعی میکنند روایت مربوط به هنر را کنترل کنند. کار و به طوری که معمولاً هر تمایلی را که ما برای شناسایی هنرمندان داریم غصب می کند.
جوی کورنمن: این خیلی خوب است. آیا وجود دارد ... من می خواهم یک سوال خطرناک دیگر را در اینجا از شما بپرسم ، آیا یک ... جالب است زیرا شما گفتید که قبلاً تعداد کره چشم را در نظر می گرفتید که به نوعی یکی از شرایط برای تصمیم گیری در نظر گرفته می شد. برای انجام یک کار آیا برای وادار کردن باک به انجام کاری که نمی توانند نشان دهند حق بیمه پرداخت می شود؟
رایان هانی: در واقع به آن پاسخ نمی دهم.
جوی کورنمن: به اندازه کافی منصفانه است. خوب، به اندازه کافی منصفانه میدونی چیه، باید یکی بود که جواب نمیدی. عاشقشم. سرد. خوب، من فقط چند سوال دیگر دارم، مرد. باید بگم خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید. این جذاب بوده است. اکنون، باک تاسیس شده است، بنابراین شما دیگر آن شرکت قدیمی تازه کار قدیمی نیستید. شما اکنون در وضعیت متفاوتی هستید و زمانی که شروع به کار کردید، مجبور بودید این کار را به روشی استاندارد انجام دهید تا یک دفتر داشته باشید و افراد را به صورت فیزیکی در آنجا داشته باشید و همه این کارها را انجام دهید و این واقعیت فناوری در این کشور بود.زمان و روش کار اما اکنون تعداد زیادی "استودیو" جدید راه اندازی شده اند که بسیار متفاوت ساخته می شوند و بسیاری از آنها فقط یک تیم از راه دور از فریلنسرها هستند. گاهی اوقات آنها حتی در یک کشور نیستند و واقعاً به این مقیاس افزایش می یابد، با استفاده از مدل فریلنسرها کاهش می یابد، شاید آنها تولید کننده دارند، شاید هم ندارند و به نظر می رسد که اکنون روند بزرگی در این زمینه وجود دارد، زیرا بسیار ارزان است. یک استودیو راه اندازی کنید و آن استودیو را به بازار عرضه کنید و به نظر می رسد برخی از آنها واقعاً خوب عمل می کنند.
جوی کورنمن: کنجکاو هستم که نظر شما در مورد آینده آجر سنتی و آجری چیست؟ استودیو ملات با سربار بزرگ و همه اینها و چگونه ممکن است تحت تأثیر این تیمهای هنرمندان از راه دور که خود را استودیو مینامند، قرار گیرد؟ ، این برای آنها عالی و قدرت بیشتری است. برای من، میتوانم بگویم که داشتن افراد در تماس نزدیک و بهعنوان موجودی خلاق که سعی در حل دائم مشکلات خلاقانه دارد، یک مزیت ذاتی دارد، نزدیکی نزدیک به همه و روابطی که با آن همراه است، فکر میکنم یکی از موارد است. مزایایی که ما نسبت به کسی که فقط فریلنسرها دارد داریم و خواهیم داشت و این فقط مربوط به روابط کاری نیست، بلکه به نوعی از ... پیوندی که مردم با هم ایجاد می کنند و کوتاه نویسی و من نمی گویم که مردم کار از راه دورهرگز کار خوبی ایجاد نخواهد کرد، این فقط درست نیست، اما من فقط فکر می کنم تا آنجا که یک مدل مقیاس پذیر که بتواند به سرعت حرکت کند و مشکلات پیچیده را به سرعت حل کند، تیم های حضوری موثرتر خواهند بود.
جوی کورنمن: خب، به نظر میرسد که این واقعاً با دیدگاه کلی شما و همه چیزهایی که در این گفتگو در مورد آنها صحبت کردهاید، مطابقت دارد، تلاش برای تشکیل خانواده و داشتن افراد واقعاً خلاقانه. فکر میکنم در یکی از مصاحبههایتان که خواندم، گفتید که ما سعی میکنیم افراد را خلاقانه نگه داریم تا جایی دیگر دنبال آن نگردند، که به نظر من واقعا خندهدار بود. بنابراین، به طور کلی، نظر شما در مورد کار از راه دور با مردم چیست؟ مثل اینکه باک با فریلنسرهای راه دور کار میکند یا هنوز واقعاً ترجیح میدهید همه به خانه بیایند؟
رایان هانی: آره، منظورم این است که این اتفاق میافتد. این کاری نیست که ما انتخاب کنیم و معمولاً بسیار خاص است، بنابراین مانند کسی است که این مرد یک هنرمند مفهومی است و این نوع کار را انجام می دهد، بیایید با او تماس بگیریم و از آنها بخواهیم این کار را برای این پروژه انجام دهند. گاهی اوقات مردم خیلی خوب هستند و کاملاً آن را درک می کنند، اما احتمالاً 75٪ مواقع، دشوار است. فقط مثل این است که منتظر می مانید کسی چیزی را به شما نشان دهد و وقتی آن را به شما نشان می دهد، آن چیزی نیست که شما می خواستید و آنوقت شما خوب هستید، روز تمام شده است، ما تمام این مدت را از دست داده ایم. بنابراین، حضور در اتاق راحت تر استبا مردم یا حداقل در یک ساختمان. همانطور که گفتم، این اتفاق می افتد و اتفاق افتاده است، اما قطعاً یک ترجیح نیست.
جوی کورنمن: کاملاً. خوب، ما به آخرین سوال رسیدیم، رایان، و این همان سوالی است که حدس میزنم بسیاری از مردم منتظر آن بودهاند، بنابراین امیدوارم که پاسخ فقط درخشان و روشنکننده باشد، و بسیار ساده است. قبلاً در این مورد صحبت کردم، باک استودیوهای طراحی حرکت هاروارد است. خیلی سخت است که پای خود را به در ببری. حتی ... من نمی دانم ... شما احتمالا این را ندیده اید. یک کانال اینستاگرام شگفت انگیز به نام Mograph Memes وجود دارد و آنها این پست شگفت انگیز را در مورد سخت بودن کار در Buck داشتند، اما اگر کسی گوش می دهد، بیایید بگوییم که در این صنعت بسیار جدید است و به دنبال شغلی است. در باک، آنها چگونه باید این کار را انجام دهند؟
رایان هانی: خب، از نظر فنی، شما درخواست می دهید اما...
جوی کورنمن: تمام شد، بسیار خوب، انجام شد، متشکرم.
رایان هانی: اولین قدم در مورد نمونه کارها است و این فقط کار نیست، بسته به اینکه شما چه کاری دارید. دوباره درخواست میدهید، اما این نیز چگونه است. من فکر می کنم که نمونه کارها اکثر افراد، اگر طراح نباشند، به نوعی ... آنها از جنبه طراحی به دردسر نمی افتند و اگر قرار نیست زحمتی بکشید، خوب است، پس فقط سعی نکنید. منظورم این است که اگر شما فقط یک انیماتور هستید، فقط برای ما ارسال کنیدقرقره Vimeo شما و کمی تار شدن. من فکر می کنم که برای ما، چون همه ما خلاق هستیم و اگر نبینیم که همه چیز تا حد T در نظر گرفته شده است، خاموش می شویم. بنابراین، اگر منطقی باشد. بنابراین، فکر میکنم فقط میخواهم بگویم که اگر میخواهید اینجا درخواست بدهید، باید همه چیز را قبل از درخواست در نظر بگیرید و بهترین روش برای نشان دادن کارتان را در نظر بگیرید تا استعدادهایتان بدرخشد.
جوی کورنمن : بنابراین، این واقعاً در مورد ایجاد یک تجربه برای هر کسی است که در Buck آن ایمیلی را که به نظر طراحی شده باز می کند؟
رایان هانی: خب، فقط چیزی را نادیده نگیرید. بنابراین، مثل این است که اوه، من می خواهم از این ابزار رایگان وب سایت استفاده کنم، هر نامی که باشد، نمی دانم نام آن چیزها چیست اما ...
جوی کورنمن: Behance یا چیزی دیگر.
رایان هانی: خب، Behance نیست، اما شما می توانید یک کار بسیار خوب در Behance انجام دهید، اما Weebly یا هر چیز دیگری که هست و مثل اینکه یک نوار در بالای صفحه دارد. و سپس آنها فقط مانند یک وب سایت مزخرف با برخی موارد بد عمل می کنند ... و به درستی کار نمی کند یا پیوندها به خوبی چیده شده اند، طراحی ضعیفی دارند، اگر نمی خواهید برای آن وقت بگذارید، به احتمال زیاد هیچ کس حتی قرار نیست به آن نگاه کند، هدف من است.
جوی کورنمن: متوجه شدم. بسیار خوب، پس این به کار مربوط می شود و پس بدیهی است که شما ارزش های شرکت و چیزهایی از این قبیل را دارید. آیا راهی وجود دارد که کسی بتواند در حالی که درخواست می کند کول اید را نوشیده باشد، علامت دهد.آماده؟
رایان هانی: نه، فکر نمی کنم. منظورم این است که فکر میکنم این در کار دیده میشود و واقعاً ایمیلها را تا زمانی که کار را دوست داشته باشم، نمیخوانم. بنابراین، وقتی کار به پایان رسید، ابتدا به کار نگاه کنید، اگر چیزی وجود دارد، سپس به ایمیل بروید، به ایمیل نگاه کنید، اما چیزی نیست که باید گفته شود، فکر نمیکنم.
جوی کورنمن: درست است.
رایان هانی: بوسیدن لب به لب یا هر چیزی که باید اتفاق بیفتد.
جوی کورنمن: این عالی است و آیا شما... اگر آنها با مشتریان بزرگ کار کرده باشند یا اینکه کل مجموعه آنها فقط کار شخصی باشد، بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرید، آیا این شما را آزار می دهد؟
رایان هانی: نه، به هیچ وجه. نه، تا زمانی که این کار الهامبخش باشد و نشان دهد که به این هنر و صنعت فداکاری میکند، خوب است.
جوی کورنمن: متوجه شدم. بنابراین پاسخ این است که واقعاً خوب باشید.
رایان هانی: خیلی، بله.
جوی کورنمن: چقدر شما درست می گویید حالا، ها؟ بهطور جدی، آن مکالمه برای من به عنوان کسی که سالها به رایان و باک نگاه میکردم بسیار راضیکننده بود. کاری که او و اوریون و کل شرکت انجام دادهاند بسیار قابل توجه است و نمونهای شگفتانگیز از آنچه میتوانید بسازید اگر چشماندازی روشن، اصول راهنما و دوز سالمی از استعداد داشته باشید. من نمی توانم به اندازه کافی از رایان تشکر کنم که زمان زیادی را صرف صحبت کردن با من کرد و به خاطر اینکه کاملاً در مورد نحوه کار باک، روزهای اولیه او به عنوان یک باک کاملاً باز بود.پیام رسان دوچرخه ماری جوانا و هر چیز دیگری که وارد آن شدیم. امیدوارم کسی که به این گوش می دهد الهام بگیرد و برای باک اعمال کند و خود را در میان نخبگان MoGraphs در Valhalla از فریم های کلیدی بیابد و این برای این قسمت است. این یکی خاص بود پس خیلی ممنون که گوش دادید تا دفعه بعد.
خود کار نسبتاً غیر الهامبخش بود.جوی کورنمن: درست است. ضمنا کارش خوب نبود فهمیدم، باشه باحال بنابراین، شما اشاره کردید ... شما به نوعی از روی آن پریدید، اما من می خواهم کمی در آن حفاری کنم. شما یک سال را در لندن به عنوان بارمن در یک بار شراب گذراندید، حالا اینطور بود؟ میخواستی افقهایت را گسترش بدهی یا مثل این بود که من نمیدانم دارم چه کار میکنم، بگذار یک کار سرگرمکننده انجام دهم؟
رایان هانی: آره، این اساسا این بود دوستی داشتم که ... دوست دوران کودکی که در لندن بازیگر بود و دنبال هم اتاقی می گشت و تصمیم گرفتم بروم با او زندگی کنم و دوست دختری داشتم که آرایشگر بود. بنابراین من نیز آنجا بودم و او را تعقیب می کردم.
جوی کورنمن: این درست به نظر می رسد و بنابراین همیشه مانند این نسخه رمانتیک از رفتن به خارج از کشور و کوله پشتی در سراسر اروپا وجود دارد و سپس شما برمی گردید و شما "یک فرد تغییر یافته ای، آیا شما هیچ کدام از آن ها را داشتید یا فقط یک سال بود که به نوعی تفریح می کردید؟
رایان هانی: بله، منظورم این است که من یک بارمن بودم، بنابراین من در خمیر نمی چرخید و لندن در زمستان بسیار گران است و به طرز باورنکردنی سرد است، حتی اگر من اهل کانادا هستم، سرمای خیس بسیار بد بود. بنابراین، این دقیقاً یک تجربه دوستداشتنی نبود، بگذارید اینطور بگوییم.
جوی کورنمن: درسته، درست است. بسیار خوب، پس شما در نهایت از آنجا می روید و آیا فوراً به نیویورک حرکت می کنید یاآیا کمی به اطراف جهش کردید؟
رایان هانی: نه، بنابراین من به مدت 10 ماه به ونکوور رفتم و ... یا حدود یک سال بود که انجام دادم دوره در مدرسه فیلم ونکوور، دوره چند رسانه ای و سپس برای دیدن دوستان به نیویورک رفتم. مدتی از کالج در مزرعه یکی از دوستانم در نورث فورک بیدار ماندم و سپس به شهر رفتم و با پیاده شدن از ماشین، قرار بود بریم شام را در این رستوران به نام Lucky Strike صرف کنیم و همانطور که پیاده شدم در ماشین، دختری را دیدم که از ونکوور میشناختم و او با دو پسر به نامهای دیو کارسون و سایمون اسد بود و من را به آنها معرفی کرد و در نهایت آنها اولین شریک تجاری من بودند. من بلافاصله با آنها کار نکردم. من در شهر نیویورک به نوعی برای آنها شغل آزاد داشتم و همچنین حدود یک سال با دوچرخه ماری جوانا میخریدم.
جوی کورنمن: عالی.
رایان هانی : و ...
جوی کورنمن: چه چیزی پردرآمدتر بود؟
رایان هانی: معامله ماری جوانا، مطمئنا. و سپس آنها ... چگونه کار کرد؟ اوه، درست است، بنابراین ما یک کمپین Flash برای IBM انجام دادیم، یکی از اولین نوع تبلیغات آنلاین متحرک که برنده جوایز زیادی شد و سپس شروع به کار کرد. این برای شرکتی به نام Compound Heavy Industries بود. منطقه میدان تایمز که متعلق به این دو پسر، دیو و سایمون، و سپس دو نفر دیگر بود. بنابراین، ما شروع به کار کردیم وبعد به صورت تمام وقت وارد شدم و بعد شروع به ساختن کردیم... از ساخت انیمیشن های تبلیغاتی فلش، شروع به ساخت برنامه های فلش متحرک، برنامه های کمدی، کارتون کردیم و از آنجا به نوعی Heavy.com متولد شد و بعد من شریک شد و ما مقداری پول جمع کردیم و Heavy.com به نوعی از سال 98 تا حدود 01 تا سقوط سقوط کرد، اگر بخواهید.
جوی کورنمن: درست است.
رایان هانی: و سپس پول از بین رفت و برای اینکه شرکت ادامه پیدا کند، شروع به کارگردانی آگهی های بازرگانی کردم و آن زمان بود که افرادی مانند GMUNK را وارد کردم. در آن زمان در لندن، او را آوردند، جاستین هاردر آمد و سپس یکر مورنو و خوزه فوئنتس و در نهایت نوعی توماس اشمیت و بن لانگسفلد و آن گروه شروع به ساخت موشن گرافیک و تبلیغات متحرک کردند و آن زمان بود که تیم هوی متولد شد.
جوی کورنمن: خب، وقتی می گویید کارتون های فلش می کردید، آیا در مورد ... صحبت می کنید زیرا من دوران اوج هوم استار رانر و تی را به یاد دارم. این کارتون های آنلاین عجیب و غریب آیا این همان چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید یا منظورتان استفاده از فلش به عنوان یک ابزار انیمیشن برای پخش است؟
رایان هانی: بله، بنابراین ایده این بود که ما قرار بود این ویژگی ها را بسازیم. برای Heavy.com و Heavy رایگان خواهد بود و ما این ویژگی های متحرک را داشتیم و در نهایت احتمالاً حدود 12 ویژگی داشتیم. برخی از آنها اکشن زنده بودند. برخی بودند